۱۰ بهمن ۱۳۸۸

یار دبستانی


یــار دبستــــانــی

گزارش م. سحر


....................................................
.
نمیدانم چرا دلم خواست این عکس پر معنای ساعدی را
.
در اینجا قرار بدهم ! شما میدانید چرا؟

..........................................................




یار دبستانی من همره فردایی ی من

با تو ندارد دل من ، غصه زتنهایی ی من

حک شده بر باور ما واژهء زیبای وطن

برف ِ سپید آتش ِ دل ، سرخ ِ شفق ، سبز ِ چمن

کوه ِ نا همواری ما محوِ شکیبایی ما

تن همه جان ، جان همه دل ، رهروِ دانایی ما

ما همه بر بام ِجهان ، طرح نوی در فکنیم

بر دل این ظلمت شب ، شعلهء خاور فکنیم

این من و تو این تو و من ، این ره و این پویش ِما

همسخن ِسبزهء ما هم سفرِ رویش ِما

یار دبستانی من ، همرهِ فردایی ی من

با تو ندارد دل من ، غصّه زتنهایی ی من

حکّ شده بر باور ما، واژهء زیبای وطن

برف ِ سپید ، آتش ِ دل ، سرخ ِ شفق ، سبز ِچمن

کوهِ نا همواری ما محوِ شکیبایی ما

تن همه جان ، جان همه دل ، رهرو دانایی ما

ما همه بر بام ِجهان ، طرح نوی در فکنیم

بر دل این ظلمت شب ، شعلهء خاور فکنیم



پاریس 27.1.2010

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یادداشت م.سحر

من این آهنگ و ریتم حماسی آن را بسیار دوست می دارم ، اما حقیقت امر آن است که شعری که بر این آهنگ نهاده شده ، اندکی سُست و فاقد اصالت معنا ست ودرخور این آهنگ زیبا نیست.
بی پرده بگویم که هرگاه در تجمعات اخیر، خواندن این سرود را پیشنهاد می کردند من نمی توانستم جز یکی دوخط نخست آنرا با جمع همراهی کنم. خاصه هنگامی که سرود ، به این عبارت رکیک و نا زیبا می رسید که :
« دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش ، خوب اگه خوب ، بد اگه بد ، مُرده دلای آدماش »،
من هرچه می کوشیدم نمی توانستم خود را قانع کنم که این مصراع را با جمع بخوانم.
یکی دوسه بارهم غر و لندی کرده ام و بعضی دوستان گفته اند که نقد و ایرادت را بنویس ، اما من حیفم می آمد که اجماع دلپذیر وصمیمانهء جوانان ایرانی را، پیرامون این سرود بشکنم و آنان را از لحظات همآهنگ و احساس اتفاقی که درایشان ایجاد می شود دلسرد سازم.
تا این که همین روزها با خود گفتم که : آزمونی خواهم کرد و ابیاتی بر این وزن و این آهنگ و لحن جا افتادهء آن خواهم نوشت ، شاید چیز بدی از آب در نیاید .
حاصل آن شد این چند بیت که می بینید.
به هرحال بازهم قصد ندارم که دوستداران آن شعر جا افتاده و شهرت یافته را به خاطر آنچه می پسندیده اند ، خدای ناخواسته ملامت کنم. آن شعر و آن سرود همچنان سر جای خودش هست ، با این حال اگر خوانندگان اصیل و اهل حرفه خواستند ، سرود یار دبستانی را با ابیات من اجرا کنند ، مختارند(و البته به شرطی که پیش از اجرا با سراینده تماس بگیرند ). نیز امیدوارم این سروده و خصوصا این یادداشت، موجب رنجش سراینده آن شعر معروف نشود . شعری که تا امروز بارها و با صدای خوانندگان گوناگونی اجراء شده و نقش ِ مفید و مثبت خود را نیز بر زمانهء ما زده است چرا که مدتها بر لبان جوانان ایرانی در مبارزهء آنان علیه استبداد دینی سی ساله ، زمزمه می شده است.