بی کِــی کجا
...............................................
من آن بی زمانم در فضایی که از من نیست
ـ « گذر در کجا» یم در «کجا» یی که از من نیست
گذر زی کجا بودم که «کـِی» در «کجا» گم شد؟
چه یاوه ست « کـِی » جُستن به جایی که از من نیست
چه گـُم کرده ای ، دوری ، خدایی که از اویَم
چه وحشت به شیپوری ، خدایی که از من نیست
چو خاکستری در مُشت ، مرا بار ِ منـّت کـُشت
که هردم فروبُردم هوایی که از من نیست
کـَسیم از بُن ِ دندان ، صدا می زند هر آن
صدایی که در من هست ، صدایی که از من نیست . ـ
پاریس ، 15/12/1997
م. سحر
برای خواندن متن فرانسه به این نشانی رجوع کنید:
Version française : ـ
http://sahargaahaan.blogspot.com/2006/12/sans-o-ni-quand-je-suis-celui-priv-de.html