۰۹ دی ۱۳۸۹

این روز ها



..........................................

این روز ها


این روزها که سرد و گزنده ست


بر بال لحظه های رونده ست


شاید گرش به حال بگرییم


این حالتی که موجب خنده ست


گویی قفس شکسته و در وی


عمر تو انتظار پرنده ست


خط می کشد به عرصهء آفاق


گویی دل از نگاه تو کنده ست


گویی به دِنج کشور جان ، مرگ


در حال کودتای خزنده ست


بر سر کُله نهاده شب از روز


وین روزها چه سرد و گزنده ست



م.سحر

پاریس ، 27.12.2010

۰۵ دی ۱۳۸۹

ای دل


دربــارهء « دل »

گاهی برخی از دوستان شعرهایی روی صفحه ء فیسبوک من قرار می دهند که ضمن بردنفیض از آنها، پیش می آید که یادداشتی یا اشاره ای یا پاسخ منظومی در ارتباط با آنها نوشته شود. اخیراً چند رباعی فرستاده بودند که مضمون این رباعی ها همان «ماجرای دل »، و «ای دل ای دل» و «ای دل بلا ای دل بلا ای دل بلایی» بود و در واقع همان درد دل دیرین و همان ابراز عوطف نهانی که از طریق سنت و عرفان کما بیش به همهءما ایرانی ها انتقال یافته و می یابند و البته مضامین تازه ای نیستند و در بهترین و موفق ترین حالت ها، تکرار همان سخنان عرفای چندین سده پیشترند ومن بالشخصه در مواقعی که نیاز به واگویه های حسی و عاطفی و روحی خودم دارم و احساس می کنم که از سخنان عرفا آرامشی و انبساط خاطری فراهم خواهد شد، ترجیح می دهم که مستقیما به سراغ سرچشمه های ادب عرفانی و به سراغ سرمنشأ اصیل آنها بروم و البته دیوان های شمس و مثنوی مولانا و حافظ و سعدی و عطار و سنایی و متون منثور عرفا سرچشمه های لایزالی هستند که هیچ انسان ایرانی را در برهوت نیاز های روحی او تنها و تشنه نمی گذارند زیرا بستری در هویت ایرانی ما دارند و ما را از انواع بدلی عرفان بافی ها و تکرار نا درخشندهء سخنان پیشینیان بی نیاز می کنند. به ویژه آن که قدرت خلاقه و احساس شاعری و توانایی زبان آورانهء سعدی و مولانا در روزگار ما نصیب بزرگان شعر معاصر هم نشده است (گول بت سازی ها ی معیوب و آلوده به غرض فکری و ایدئولوژیک روزنامه نگاران را نخوریم و به سخنان «بی بی سی» ها و «وایس آف آمریکا» ها هم در این زمینه اعتماد نکنیم) تا چه رسد به فضلای درویش مسلک خوش قلب و خوش ذوق اما کم توان در کارشعر فارسی .

به هرحال ضمن احترام به دوستانی که زبان شعر را برای بیان عواطف روحی وعرفانی وعوالم روحانی خود برمی گزینند و به عطار وباباطاهر یا مولوی تأسی می جویند و می خواهند که شعر زبان دل آنان و واگویهء روح یا ذوق آنان باشد؛ این مقدمه را آوردم تا پنج شش عدد از رباعی های طنز آمیزی را همینجا درج کنم که پارودی وا، در روزهای اخیر نوشتم و متأثرند از چند رباعی که مضمون آن همان گلایهء پایان ناپذیر از«دل» بود.

البته رباعی ها متعدد بودند ، که یکی از شاخص ترین آنها الهام بخش این چند رباعی شد که نخست آن رباعی و سپس ابیات ملهم از آن را خواهید خواند:

ای وای دلم وای دلم وای دلم

دیوانه نشسته در قفس جای دلم

زیبائی دلبرم گنه کرد ولی

آخر همه را نوشت بر پای دلم

اینک آن رباعیات که همچون یادداشت هایی در حاشیه رباعی پیشین سروده و ثبت افتادند : ـ

گزارش یکم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

کز هرچه به جز دلت کند منفعلت

کی درد دلت کند سر انجام ولت؟

تا زین همه بی غمی نسازد خجلت؟

گزارش دوم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

کز هرچه به جز دلت کند منفعلت

کی درد دلت کند سر انجام ولت؟

کز بی دردی دگر نسازد خجلت؟

این چند رباعی هم بعدا اضافه شد

گزارش یکم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

کاینگونه به عاشقی کند مشتعلت

تا نزد جوان و پیر سازد خجلت

ای کاش دلت کند سرانجام ولت

گزارش دوم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

کاینگونه به عاشقی کند مشتغلت

تا نزد جوان و پیر سازد خجلت

بادا که دلت کند سرانجام ولت

گزارش سوم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

بنهاده به دوش و سر کلاه و شنلنت

گاهی کشدت به دیر گاهی به کنشت

تا خوش به توهمی کند مشتغلت

گزارش چهارم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

کز عقل سوی جنون کند منتقلت

گاهیت به کعبه خواند و گاه به دیر

تا عاقبتت ز عشق سازد خجلت

گزارش پنجم

ای وای دلت وای دلت وای دلت

این دشمن هوش تیز و فکر زبلت

نه دسترسی به عقل دارد نه به هوش

سی سال تورا کشته به عمر چهلت


20.12.2010
پاریس
م.سحر


۱۱ آذر ۱۳۸۹

اضطراب



اضـــطـــــــــراب

چو روح جهان اضطرابیت باید

حضوری ، نهان در غیابیت باید

گذار از شب تیره ات در دل آمد

به دل شعلهء آفتابیت باید

چو موجی که از بند دریا گریزد

به آفاق روشن شتابیت باید

لب از تشنگی شُست خواهی؟ درنگی

به سرچشمه ای در سرابیت باید

گر آئینه ات را حقایق پسندی

در او چهرهء بی نقابیت باید

رهانیدن یوسف از چاه جویی

دگرگونه دلو و طنابیت باید

دگر گونه دستی ، دگرگونه قصدی

نه چون قصد اِخوان ، حسابی ت باید

به رندان آزاده دل وانهادی

ز میخانهء غم شرابیت باید

م.سحر
پاریس/1.12.2010