۲۶ شهریور ۱۳۸۸

روز قدس یا روز ایران سبز؟




روز قدس یا روز ایران ِسبز ؟


مسئلهء فلسطین به وجدان فردی تک تک انسان ها ، از آن جمله ما ایرانی ها مربوط می شود
اما هرگز با منافع ملی ایران وملت ایران ارتباطی ندارد.*
هریک از ما به عنوان یک فرد انسانی می توانیم نسبت به ظلمی که در فلسطین یا در هرجای عالم نسبت به انسان ها می رود حساسیت نشان دهیم و حتی می توانیم در قبال ظلم واکنش نشان دهیم و نسبت به موقعیت فردی یا اجتماعی خود ، برضد ظلم به اعتراض برخیزیم.
اگر نویسنده یا شاعریم می توانیم احساس خود را به شعر یا نثر بیان داریم
اگر نقاش یا فیلمسازیم می توانیم تصویر را به صدای اعتراض خود بدل کنیم .
یا از هر هنر دیگری که داریم می توانیم برای بیان این احساس و رساندن صدای اعتراض خود بهره جوییم .
اما حق نداریم منافع ایران و منافع عالی ملت ایران را فدای اعتقادات سیاسی یا ایدئولوژیک خود کنیم ـ هرچند این اعتقادات انساندوستانه بوده باشند ـ
زیرا تنها با یک نگاه ایدئولوژیک است که می توان فارغ از هرگونه مسئولیت و خرد و عقل به منافع ملتی پشت کرد و به دفاع از اعتقاد فردی خود برخاست. واین کاری ست که سی سال است در زمینهء مسئلهء فلسطین در ایران انجام می شود. زیرا رهبران به اصطلاح انقلاب اسلامی وطن و کشور و منافع ملی را اصل نمی دانند بلکه ایدئولوژی خود را که نوعی اسلامیسم من درآوردی سیاسی و جهان وطن است ، مقدم و مرجّح بر منافع تاریخی و ملی ایران می شمارند.
همهء ما می توانیم بر این اعتقاد باشیم که اسرائیلی ها سالهاست به ساکنان عرب فلسطین ظلم روا می دارند و همه ما حق داریم تا همدردی و همدلی خود را با ستمدیدگان این ناحیه از جهان بیان داریم اما هرگز ، هرگز اجازه نداریم به بهانهء دفاع از مردم فلسطین یا جنبش آزادی بخش فلسطینی ها از منافع تاریخی ایران و منافع عالی ملت ایران صرف نظر کنیم. و این کاری ست که سی سال است در ایران انجام می شود و بدعتی ست که خمینی نهاده است و جانشینان نادان و بی و طن و قسی القلب او با حدت و شدت هردم افزونتری آنرا ادامه داده اند و ادامه می دهند.
این سیاست یعنی ضدیت با ایران و جز خیانت نام دیگری بر آن نمی توان نهاد.
مراسم روز قدس هم بر مبنای چنین هدف ضد ایرانی و با اتکای به ایدئولوژی جهان وطن خمینیسم و به نام صدور انقلاب اسلامی تدارک دیده شد و بدعت و سنتی بود که بر ضد منافع عالی مردم ایران نهاده شد.
فردا به احتمال بسیار قوی، آخرین باری خواهد بود که قدرت ننگین سی سالهء اسلامیسم خمینیستی مردم را به شرکت در مراسم تظاهرات روز قدس دعوت می کند.
تصور من آن است که سال آینده ، چنانچه در چنین روزی ازمردم ایران برای تظاهراتی دعوت شود نام این روز نه « روزقدس» بلکه « روز سبز» یا «روزایران سبز» نام گذاری خواهد شد. چنین باد !

م.سحر
پاریس 17.9.2009
یادداشت
* ـ جانبداری در جنگ میان اعراب و اسرائیل با حفظ منافع عالی و ملی ایران در تضاد است و من این نکته را نزدیک به چهار سال پیش ازین در مقاله ای توضیح داده ام
به لینک زیر مراجعه شود:
http://asre-nou.net/1384/bahman/26/m-sahar.htm
l
بخشی ازین مقاله را که با عنوان «نامه سرگشاده یک شاعر ایرانی به مردم اسرائیل و آمریکا« در تاریخ ژانویه 2006 نوشته شده و انتشار یافته است در همینجا می آورم:
....
ایرانیان به لحاظِ تاریخی ، فرهنگی و سیاسی یا اقتصادی ، هیچ دلیلی برای دشمنی با اسرائیل ندارند و هرگز دشمنِ این کشور نبوده اند! هرچند در ایران نیز مثلِ بسیاری از کشور های جهان – همچنان که در خودِ اسرائیل – هستند عدالت خواهانی که نسبت به سرنوشت مردمِ فلسطین حساسیت نشان می دهند یا با این مردم رنج دیده همدلی می کنند!
این مسئله در کادرِوجدانیاتِ انسان های روشنفکر و نیز در حوزهء اعتقادی افرادی مطرح است که به سائقهء اشتراکاتِ دینی یا قومی ، یا زبانی یا به دلائلِ هومانیستی با عرب های فلسطینی همدردند. وجود اینگونه عقاید، هرگز به معنای دشمنی ایران و ایرانیان با یهودیان و اسرائیل نیست، زیرا ایران یک کشور عربی نیست و هرگزدر تضاد و تقابلِ ریشه دار و کهن میان ِ اعراب و اسرائیل شرکت نداشته و نخواهد داشت!
زیرا هرگز منافع ملی و امنیتِ سیاسی ، اقتصادی و مرزی کشور ما با اسرائیل تضاد و تقابلی نداشته و ندارد، در حالیکه این تضاد و تصادم ، همواره با نیروی مقابلِ اسرائیل یعنی با اعراب متأسفانه موجود بوده است. جنگِ خونین و ویرانگر هشت سالهء ایران و عراق - که در آن بسیاری از کشورهای عرب فعالانه شرکت داشتند – نمونه ای از این تقابل و تصادم است.
پس ایرانیان دلیلی برای دشمنی با اسرائیل ندارند. حسابِ حکومت دینی و ایدئولوژیکِ فعلی از مردمِ ایران جداست، زیرا این حکومت که به اُمّتِ واحدهء مسلمان معتقد است و صاحبِ تفکّری بالذات ضدِّ ایرانی ست و تاریخِ حیاتِ خود را ادامه و استمرار ِ موجودیت و سیر ِ تاریخ ایران نمی داند و اصولاَ نه تنها هویت و بنیادهای تاریخی کشور ما را به رسمیت نمی شناسد، بلکه در صددِ نابودی میراث و مظاهرِ مدنیتِ ماست.( ساختنِ سدِ سیوند جهتِ ازمیان بردن آثارِ باستانی و سرگذشتِ تاریخی و فرهنگیِ مردم این سرزمین تنها یک نمونه از ضدیتِ ماهوی این نظام با تمدن و تاریخِ ایران است!)
حسابِ چنین دولتی که بدتر از بیگانه و قومِ اشغالگر در ایران عمل می کند ِ از حسابِ مردم ایران جداست.
اقلیتِ یهودی ایرانی همواره از ایران دوستان و وطن پرستانِ سرزمین ما بوده اند و همواره در پیشرفت های علمی و اقتصادی و فرهنگی کشور ما نقش مهم و کارساز داشته اند. از این رو دولتمردان فعلی اسرائیل مجاز نیستند که میان مردم ایران و یهودیان جهان درّهء هولناک ایجاد کنند! یعنی در میان مردمِ ایران بذرِ کینه بیفشانند و حس ِ انتقام جویی آنان را برای همیشه بر ضدِ اسرائیل و یهود برانگیزند و ملتِ ایران را واردِ جبههء اعراب سازند. این همان خواسته و هدفِ شومی ست که حاکمیتِ ویرانگر و متحجر حاکم بر ایران تعقیب می کند و هذیانات و عربده جویی های رذیلانه و در عین حال مضحکِ احمدی نژاد بر ضدِ یهودیان و بر علیه اسرائیل ، دلیلِ مؤکّدی است بر حقیتِ این سخن!
به تأکید و مکرراَ می گویم که دولت اسرائیل هرگز نباید چنین هدیهء بدیمنی به حکومتگران ِ بی وطن ِ امروزی ایران تقدیم دارد و بدین گونه زمینه سازِ ترویج آنتی سمیتیزم و ضد سامیگری ِ مزمن و ریشه دار ِ دنیای مسیحی غرب، در ایران گردند یعنی بذر نفرتی بیفشانند که هرگز در سرزمین ما جوانه نزده بوده است!
مردم اسرائیل و جامعه یهودیان ِ جهان باید بدانند که دولتِ اسرائیل برای حفظِ امنیتِ خود در منطقه به ایرانی نیازمند است که ملتِ آن به آرزوهای دیرینهء خود یعنی دموکراسی و لائیسیته دست یافته باشند و گرنه ایرانی که آب و خاک و هوای اجتماعی ، فرهنگی و روانیِ آن مساعدِ روئیدنِ بذرهای کینه و نفاقِ ایدئولوژیک و دینی و نژادی گردد و عنصرِ ایرانیت و هویتِ تاریخی و فرهنگیِ ایرانیان در کورهء استبداد ِحاکمیت ایدئولوژیک و بنیادگرایی اسلامی ذوب شود؛ کشور و جامعهء ایران هرروز بیش از پیش در پوستهء اسلامی - که جز عنصرِ عربیت چیز دیگری نیست - پوشیده و فرورفته تر خواهد شد و چنانکه خواستِ ملاّ های متحجّر و حاکمیتِ بنیادگرای امروزی ست ( 1) ، ایران به جبههء اعراب خواهد خزید و قدرت و قوت و پتانسیل کشوری همچون ایران با هویتِ غیر ِ عربی به نام اسلام در خدمتِ نیاتِ اعراب و نتیجتاَ در مقابل ِ اسرائیل قرار خواهد گرفت!
و نیز همینجا، به عنوانِ یک هم وطنِ کوچکِ شما ، یا هم وطنِ پدران شما، از اسرائیلیان و یهودیان ایرانی تبار صمیمانه می خواهم که با کوشش در آگاهی و اقناع مردم و دولتمردانِ آمریکا و اسرائیل ، مردم و میهن و سرزمینِ آباء و اجدادی خود را از دامِ هول آوری که بخشی از روحانیتِ حریص و قدرت طلب و بی وطنِ شیعی پهن کرده است ، درامان نگاه دارند و مطمئن باشند که کوشش و همدلی آنان را وجدان ِ عمومی ملتِ ما همواره پاس خواهد داشت و دریابند که شایسته است تا در این لحظهء تاریخی ، ایران را در بلایی که به آن گرفتار آمده و پیش ِ روی چاهی که سر ِ راه ِ ملتِ ما تعبیه شده است تنها نگذارند تا تصویرغرورآفرینی از حق شناسی و سپاسمندی قومِ یهود در قبال ِ تاریخ ایران و مردم این سرزمین بر لوح ِ ضمیر ملتِ ما به جای مانَد و صفحهء تابناک و زیبایی از این وامگزاری تاریخی و انسانی و عاطفی و دینی و فرهنگی در دلِ یهودیانِ جهان و ملتِ ایران رقم زده شود و جاودانه گردد.
....
......................................................

۲۱ شهریور ۱۳۸۸

سه کتاب از م.سحر انتشار یافت

سه کتاب از م.سحر منتشر شد :ـ
...........................
ناشر : انتشارات پیام
تاریخ انتشار : اوت 2009
...........................................................

1

داوری یــا عریضــةالنســاء
اندرباب بی شوهری درایران
.....
..................................................
2

قصـــهء مـــا راستــــه
...............................................

3
.
گفتمـــــان الــرجــال
....................................................
....................................................................
...............
برای اطلاع بیشتر و نیز دریافت این
..................................
ـ(سه منظومهء طنز آمیز)ـ
.....................
می توانید از طریق نشانی های زیر با مؤلف یا ناشر تماس بگیرید:
............................................................
...........................
م.سحر(پاریس).
...........................
و
...........................
........................................
ناشر (لوکزامبورگ و آلمان )
....................................ـ
...................................
.......................................................................

۱۵ شهریور ۱۳۸۸

نام این وحشت

طرح از: خاور

نام ِاین وحشت

ای به دین پروار و از کین پایدار
بار دین بربند و دست از کین بدار

بار دین بربند و راه خویش گیر
کار مردم را به مردم واگذار

بیش ازین درعرصهء نفرت مکوش
بیش ازین از ابر دهشت خون مبار

کشته ای سی سال و بی هیچ آبروی
دین به دست توست تیغ آبدار

کشته ای سی سال و هیچت شرم نیست
زین بد ِ بی حد ّ و ظلم بی شمار

از خدا ساطور و از قرآن درفش
ساختی و کشوری شد داغدار

کید قهارت به هر سو پا نهاد
دشت ، خونین گشت و جنگل بی بهار

دل در آتش بود و آتش بر درخت
اشگ در خون بود و خون در جویبار

سوختند ایرانیان در گلخنت
نیستند ایرانیانت سوختبار! ـ

جان مردم طعمهء خوکان توست
جان مردم را که دادت اختیار؟

رایتِ دین در کف نابهرگان
داس بیداد است و دست نابکار

زین بهشتت کاروان در دوزخ ست
کاروان را زین بهشت آسوده دار

زهد و پرهیز تو دام است و دروغ
لوح اخلاقت فریبی مرگبار

سُبحه و سجّاده رنگین داری از
اشگ و خون ِ پور و دُخت این دیار

جز فساد و فقر و نکبت هیچ نیست
هیچکس را مکتبت آموزگار

درس اخلاق تو علم ِغارت است
عهد و پیمانت ، خیانت در قرار

بودنی را در سویدای دلت
غیر سودای خلافت نیست بار

هیچت الا آز قدرت نیست دوست
هیچت الا رُعب و وحشت نیست یار

مِهر انسان ذرّه ایت اندر وجود
یافت ناید ، ای وجودت کینه زار

هیچت از مام ِ وطن اندیشه نیست
بر دل ، ای بیگانه از ایل و تبار

لفظ ِ شام و کوفه ات در گوش جان
خوش نشیند چون صلای سنگسار

لیکن ازایران به ژرفای وجود
نیست الا لفظِ هیچت یادگار

هیچ ِ هیچ ِ هیچ ِ هیچ احساس توست
گر ترا پرسند از نام ِ دیار

میهنت دین است و دینت جور و جبر
چون خدا ، جاه ترا ابزار ِکار

چون خدا ، کین ترا تیغ و تبر
چون خدا ، ظلم ترا زنجیر و دار

زین سبب اخلاق را خون می خوری
فارغ از آزرم و دور از ننگ و عار

زین سبب دست خدایت می نهد
حکم کشتن در کف خنجرگذار

زین سبب تقوی و زهدت می برد
زی تجاوزگاه ِ خیل نابکار

دین و اخلاقت به شلوار اندرند
تا شوی ننگ آزمایی زنده خوار

تا شوی دژخیم شرم و آبروی
شبروی دون ، رهزنی اللهیار

نوجوانان وطن پَرپَر شوند
خوش به دستت زیر تیغ پاسدار

اینچنینت بارگاه ِ کبریا
جشن گیرد ، با غرور و افتخار

وای بر ایران که روحانیتش
اینچنین شد لوک ِ مست ِ بی مهار

دین و دل درباخت پیش ِ جاه و مُلک
عرش ِ او برفرش گم کرداعتبار

نک ، امام ِ منبری بر تخت ِ زر
نیک با ابلیس می بازد قـُمار

سرنوشت ملـّتی در دست اوست
مُستبدّی بی حفاظ و بی فسار

وای بر ایران و برآیندگان
این پلیدی گر بماند برقرار

این خلافت گر بوَد فرمانروا
وین رذالت گر بوَد فرمانگزار

آنچه بر دفتر گذشت از این قلم
رنج مردم را یکی بود از هزار

شرح نتوان کرد جز با داغ ودرد
اشگ خونین و دل اندوهبار

آنچه می گویم پُر از ناگفته هاست
چون سکوت ِ خلوت ِ شبهای تار

نام ِ این وحشت نگنجد در کلام
وصف این شومی نیاید در شمار

خوشتر آن کز اوستادِ خویشتن
شعر خوش نوشم به جامی خوشگوار

پند سعدی را به یاد ِ اهل ِ درد
باز خوانم نزد اهل ِ روزگار : ـ

ـ « این که در شهنامه ها آورده اند
رستم و روئینه تن ، اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ِ مُلک
کز بسی خلق است دنیا یادگار

وینهمه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم ازایشان اعتبار

آنچه دیدی بر قرار ِ خود نماند
وینچه بینی هم نماند بر قرار

سعدیا چندان که می دانی بگوی
حق نشاید گفتن ، الاّ آشکار !»
ـ
.......................................
م.سحر
پاریس5.9.2009

۱۱ شهریور ۱۳۸۸

کنفرانس مطبوعاتی



امشب خبری از دوست نویسنده ء آ زادیخواه و کوششگر سیاسی و فرهنگی خانم فریبا هشترودی دریافت کردم . ـاین خبر در باره یک کنفرانس مطبوعاتی ست که فردا ، اول فوریه ، با همکاری پن کلاب زلاند نو و بنیاد دکتر محسن هشترودی در حمایت از مبارزات آزادیخواهانهء مردم ایران در شهر ولینگتون زلاند نو برگزار خواهد شد. ـدر این کنفرانس خانم هشترودی سخنران اصلی خواهند بود . ـبا این امید که این خبر در اختیار سیت های ایرانی و فارسی زبان قرارگیرد و به هموطنان برسد، به سهم خود م آن را روی این اوراق «سحرگاهان»قرار می دهم و برای خانم فریبا هشترودی و کنفرانس مطبوعاتی وی در اول فوریه آرزوی موفقیت دارم .ـنشانی و زمان این کنفرانس به قرار زیر است

de 6:00 h, au Théâtre BATS, Wellington
le 1er Février
organisé par la Nouvelle-Zélande Société des auteurs et Moha
le Mohsen Hachtroudi Foundation (Paris )
I

برای اطلاعات بیشتر میتوان به نشانی های اینترنتی زیر مراجعه کرد .ـ
www.faribahachtroudi.fr / bio / uk.html
www.randellcottage.co.nz
/

.......................................................................................