۲۴ آذر ۱۳۸۵

ای زمین ملرز

............

............................................
سه سال از وقوع فاجعهء بزرگ زلزلهء
بم گذشت. این شعرکه در همان روز ها
نوشته شده ، اکنون با یاد کودکانی که
خان و مان و مام و پدرو خویش و پیوند
به ویرانه سپردند ودر این جهان ِ سراپا
جور و بیداد به حال خود رها شدند در اینجا
روی این صفحات قرار داده می شود. ـ
.................................................................................

...................


به یاد رفتگان

و برای بازماندگان زلزلهء بم


ای زمـیـــــن مـلـــــــــرز


پروردهء هوای تو ام ، ای زمین ملَرز

دیری ست کاشنای تو ام ، ای زمین ملَرز

در لرزهء تو خانهء من می شود خراب

ویران ِ لرزه های تو ام ، ای زمین ملرز

فرزند و مام و جدّ و پدر را به کام ِ مرگ

با خود مبَر ، فدای تو ام ای زمین ، ملرز

گر اهرُمت به دست ِ هوسبازی خداست

نومید از خدای تو ام ، ای زمین ملرز

بی لرزهء تو نیز جهان عرصهء جفاست

گر ایمن از جفای تو ام ای زمین ، ملرز! ـ

ای گوی خاک و هستی و فریاد و عشق و درد

عمری ست مُبتلای تو ام ای زمین ، ملرز

در دامن ِ تو ، مَهد ِ من ، ای مادر ، ای وطن

خاموشم و صدای توام ، ای زمین ملرز

هان ! ای زمین ملرز که می لرزدم وجود

گویی که من به جای تو ام ای زمین ، ملرز


جان ِ من است آن که به ویرانه می بری

بَم خانه و سرای من است ای زمین ، ملرز! ـ
.

..............................................................
پاریس 28/12/2003
م.سحر
.......................................................
برای متن فرانسه به نشانی زیر مراجعه کنید. ـ

می توانید
ترانهء« رسم زمونه »را روی تصویر هایی از ویرانه های بم ، ـ
با صدای رسول نجفیان از اینـــــجــــــا بشنوید. ـ