۰۷ تیر ۱۳۹۰

دین در خیابان

دین در خیابان



وطندوستی به دین محتاج نیست. آزادیخواهی به دین محتاج نیست . آزادی ایران به تنهایی ، ارزش زندانی شدن و تبعیدی بودن و روزه سیاسی گرفتن وحتی ارزش کشته شدن دارد. این ارزش والا به دین محتاج نیست.ـ

انسانیت به دین محتاج نیست. سی و سه سال حاکمیت توحش بر ایران این نکته را به اثبات رساند.

نماز و روزه و دعای کمیل خودتان را برای آخرتتان نگاه دارید حصول آزادی با مصرف ادعیه و آیات میسر نیست . سی و سه سال تجربه کافی ست آقایان و بانوان روشنفکر دینی، قلمزنان نامدار شما به اندازه کافی خسارت به این مُلک زده اند وقت آن است که متوقف کنید. وقت آن شد که به جبران کوشید ـ



یادداشت بالا مقدمه ای ست بر شعر زیر.


......................................................


دین به کنج دل خود دار که دین


اگر از دل به خیابان آید


مدنیّت به توحش گِروَد


شهر ِ صدساله بیابان آید


عرشِ الله شود فرشِ دَدان


فصل ِپیروزی شیطان آید


دین که از تخت، به دل گردد باز


روز آزادی ایران آید




م.سحر

28.6.2011


۰۱ تیر ۱۳۹۰

حجر الاسود خداشان دل

حجر الاسود خداشان دل




گر تو را عقل داور است ومدار


اهل دین را به کار مُلک مدار


شبروان را چراغ راه مکن


کاروان را به دزد وامگذار


اهل دین رهزنند روح ترا


روح خود رابه راهزن مسپار


تاجرانند ودینشان کالاست


قبله شان حجره،کعبه شان بازار


ازخدای تو درپی سودند


با خدای تو می کنندقمار


حجرالاسودِخداشان دل


تیرک عرش کبریاشان دار


حق به دستند و حق به دستارند


کیسه دردست و سکه در دستار


ای که انسانیت ترا زیبد


قدر انسان نداند این غدار


هرگز او را مراد خویش مخواه


هرگز او را به هرزه گوش مدار


اگر آزادگی ست مقصودت


دیده و دل ز راه او بردار



م.سحر

21.6.2011

پاریس


۳۱ خرداد ۱۳۹۰

امتحان دین ، رهایی ، حکومت دین / سه شعر کوتاه از م.سحر


امتحان دین ، رهایی ، حکومت دین




1


امتحان دین


ملتی آرمان خود را داد


به زمین ، آسمان خود را داد


پای بر بخت و پشت بر تقدیر

تاب و توش و توان خود را داد

اهل دین را به تخت شاهی بُرد

وحشت آورد و جان خود را داد

دین در این گیر و دار در ایران

آمد و امتحان خود را داد

2

رهایی



اگر ایران ازین بلا برهد


هم ز شیطان هم از خدا برهد

وارهیدن ز غیر ، آسان است

همتی تا از آشنا برهد

عمر در کار این رهایی کن

مرد این راه باش تا برهد


3


حکومت دین


دین که حاکم شود به کشور تو

بر تو خنجر کِشد برادر تو

جهلت آموزگار و ننگ،مراد

ستمت داد و ظلم،داور تو

هم خدایت شود به سکه بدل

هم شود راهزن پیمبر تو

هم تجاوز کنند بر روحت

هم بسوزند بال و پیکرتو

دین که حاکم شود همان دوزخ

شعله ور می شود برابرتو

هرچه زیبایی است و شور و نشاط

وآنچه اندوخته ست باور تو ؛

خشگ و تر هیزمند و درآتش

همه خاکسترند برسر تو

آسمان ظالم است وخاک تباه

دین که حاکم شود به کشور تو

م.سحر
پاریس
20 .6.2011

http://msahar.blogspot.com/

۲۰ خرداد ۱۳۹۰

بیست و دوم خرداد

باز هم بیست و دوم خرداد


باز هم بیست و دوم خرداد

شوقِ میعاد دیگری داریم

سبز و افراشته است و بی پروا

بر تن خویش اگر سری داریم

یادی از چشم خواهری برخاک

وعده ای با برادری داریم

آرمانی به نام آزادی

به دل دادپروری داریم

ظلمت ِ قلعه را به جانب نور

سفری در برابری داریم

سوی فردا درین شب یلدا

رو به خورشید خاوری داریم

عاشقانیم و زندگی زیباست

گوشهء دل به دلبری داریم

می دمد آفتاب آزادی

ما بدین نکته باوری داریم

م.سحر

9.6.2011



۱۹ خرداد ۱۳۹۰

با دوستان مدعی جنبش سبز



دو شعر کوتاه تازه

با دوستان مدعی جنبش سبز


ای که با ما به بزم آزادی
می نوازی به جام ، جامت را
سبز پوشیده ای و سبزاندیش
می نهی نزدِ دوست ، نامت را
گر تو با آرمان وفاداری
راستروتر گذار گامت را
از سر راه ِ آرزو بردار
لاش ِ گندیدهء امامت را !ـ


................................

قصهء اعراب

گر« عاشقتم » ، برّه به قصاب بگوید
یاغرقه، «فدای تو» ، به گنداب بگوید
شوم ست چنان ، کز در پاسخ به دعایی
مؤمن، سخنی روی به محراب بگوید
دُکّان بود آن گوشه که شیخی ز پی ِ سود
از قول ِ خدا قصهء اعراب بگوید

.......................................
م.سحر
پاریس 8.6.2011

۱۶ خرداد ۱۳۹۰

گُلی دیرُم



گُلی دیرم چهار ترانه از :م.سحر




گلی دیرم ، گُل ِ گُم کرده باغی
که در کنج دلش بنشسته داغی
شوی دارم سیا چون قلب ِدشمن
چراغی کو ؟ چراغی کو ؟ چراغی؟
2
گلی دیرم نگاهش رنگ خون بی
به دیدارش غمم بردل فزون بی
مو که دلخسته روی زمینم
چرا هردم سرُم سی آسمون بی؟

3

گلی دیرم که بادش سی هوا برد
میون خاک غیر افکند وپژمرد
سراغ باغ ِگل از مو نگیرید
که از جوبار چشمم آب می خورد

4

یکی در باطن و در ظاهرُم مو

به غربت بسته جانی شاعرم مو

دل ِخیام و بابا طاهرُم لیک
نه خیامُم ، نه باباطاهرُم مو

..........................................
م.سحر
6.6.2011
پاریس
نقاشی: م.س

برای هاله و عزت الله سحابی


همراه با اظهار تأسف از مرگ هاله و عزت الله سحابی

و با افسوس از این که مهندس سحابی ناخواسته و در کمال حُسن نیت ، وجود نازنینش را صرف تطهیر بی نتیجهء یک جریان استبداد دینی نا اصل و ضد ایرانی(یعنی نظام اسلامی حاکم ) کرد.ـ

روح الله خمینی ارزش آن را نداشت که انسانهای شرافتمند ایرانی به او خدمت کنند و میراث شوم او به طریق اولی ارزش آن را ندارد که در راه حفظ آن ، قطره ای عرق از تن ایرانیان وطن پرست ریخته شود

وحیف آن دو پیکر نازنین پدر و فرزند شرافتمند بود که روز وداع ، به پرچم ننگین و خون آلودهء نظام استبدادی حاکم تزئین شود

..................................................

1

شد حیف که عزت سحابی هم مُرد

این آدم مؤمن حسابی هم مرد

اصحاب امام ، جمله نامردانند

وآن مرد که همچو او نیابی هم مُرد

2

در مرگ هاله سحابی

..................................

آن قوم ِدغا که تیغ ِدین در مُشتند

روبه صفتان ِپُشت اندر پُشتند

در محضر ِ تابوت پدر ، روز وداع

آزاده زنی را به شقاوت کشتند


م.سحر

پاریس 6.6.2011


..........................................


پرچم ایران

ضمنا این سه بیت هم به تآثیر از تصویر اندوهناک فوق ، در باره پرچم ایران سروده شد



پرچم خرچنگ دشمنزادگان

دور باد از پیکر آزادگان

بیرق ننگین استبداد دین

محو باد از عرصهء ایران زمین

تا برقصد شاد بر بام وطن

پرچم شیر تو و خورشید من


م.سحر
6.6.2011






۱۳ خرداد ۱۳۹۰

دوستان جنبش سبز


دوستان جنبش سبز


خاتمی گفت :راه باز بود


لطف رهبر زمینه ساز بود


زانکه بر بام بیت خامنه ای


بیرق ما در اهتزاز بود


شد زملت به بارگاه نظام


ظلمهایی که دلگداز بود


لیک با حسُن خُلق و قلب رئوف


ولی امر ، در نماز بود


عفو کرده ست ظلم ملت را


لیک ملت زبان دراز بود


همچنین گفته است مزروعی


که در مصلحت فراز بود


درسیاست مصالحت شرط است


که شتر بر تر از جهاز بود


دست بوس علی شویم بلی


خود اگر مستحق گاز بود


نیز روزی مهاجرانی گفت


سیدعلی پاک و پاکباز بود


لکه بر دامنش نمی بیند


چشم اگر چشم شاهباز بود


نیز نقل از کدیور است که گفت


مرغ باغ ِ نظام ، غاز بود


سحر اما پرندهء سحری


نغمه پرداز ِ اهل راز بود


به زبان ادب پیام دهد


دل اگر صاف و گوش باز بود: ـ


با چنین دوستان زدشمن دون


جنبش سبز بی نیاز بود


......................

م.سحر

پاریس 2.6.2011