۰۵ بهمن ۱۴۰۱

خود کرده (غزلی برای ورشکستگان به تقصیر)

 

 

خودکرده

(غزلی برای ورشکستگان به تقصیر)

 

چیست باقی از شما جز بذرِ آفت هایتان؟

تا به کِی تکرار خواهد شد بلاهت هایتان؟

مایه ننگید و خود را قهرمان پنداشته

جامهٔ خدمت به تن دارد خیانت هایتان !

آخر این تنجامه را تاریخ خواهد بردَرید

از تن ِ آن دعوی ِ دور از درایت هایتان

خود خطا بود آن تغزّل ها و آن تشبیب ها

خود غلط بود آن نشانی ها و آیت هایتان

از شبستان ها صدایی بر نمی آمد مگر

غرش اوهام بر طبلِ هدایت هایتان

زان هدایت هاست مِحنت های بی پایانِ ما

دوستی تان بود سرشار از عداوت هایتان

ای شگفت از آن که بر ما همچنان تان منّت ست

زانچه بر ایرانیان رفت از حماقت هایتان

همچنان ما را به جامِ جهل دعوت می کنید

جانِ ما بر لب رسید از این عنایت هایتان

تیشه هاتان بر کف اندیشه ها در بیشه ها

دشمنی ها ریشه دارد در رفاقت هایتان

رغبت دیدارتان را آزتان از ما ربود

فتنهٔ جاهید و غرق اندر رقابت هایتان

در مثل گویند کان خود کرده را تدبیر نیست

پس به نزد خود برید اکنون شکایت هایتان

 

۲۴/۱/ ۲۰۲۳

پاریس