۱۱ آذر ۱۳۸۹

اضطراب



اضـــطـــــــــراب

چو روح جهان اضطرابیت باید

حضوری ، نهان در غیابیت باید

گذار از شب تیره ات در دل آمد

به دل شعلهء آفتابیت باید

چو موجی که از بند دریا گریزد

به آفاق روشن شتابیت باید

لب از تشنگی شُست خواهی؟ درنگی

به سرچشمه ای در سرابیت باید

گر آئینه ات را حقایق پسندی

در او چهرهء بی نقابیت باید

رهانیدن یوسف از چاه جویی

دگرگونه دلو و طنابیت باید

دگر گونه دستی ، دگرگونه قصدی

نه چون قصد اِخوان ، حسابی ت باید

به رندان آزاده دل وانهادی

ز میخانهء غم شرابیت باید

م.سحر
پاریس/1.12.2010