بندیان
بندیان را به مِهر دریابید
وز غم آبادشان خبر یابید
تا صدا خفته و سکوت به پاست
بند درپای بندیان از ماست
تا به گِردِ سکوت ، دیواریم
دست در دست ِ قاتلان داریم!ـ
گفت بندی به حافظان سکوت
توخموشی و مرگ ما مسکوت
به تو سوگند ، نازنین یارا
که سکوت تو می کُشد ما را
به تو سوگند ای هماره به یاد
که سکوت تو می دهد بر باد
عمر ما را که پا ی در بندیم
لب فروبستگان ِ لبخندیم
لب که بندی به قصهء غم ما
در فراموشی است عالم ما
لب که بر رنج ما حصار کنی