۲۸ مهر ۱۳۹۱

در حاشیه یک مناظره


در حاشیهء
گل گفتن و گل شنفتن 
 سه«روشنفکر ونو اندیش دینی»دربی بی سی
                                                                                                       م.سحر
                                                                                                                 
مطلب زیر را من چند روز پیش  بسیار شتاب زده در  حاشیه مناظرهء تلویزیونی سه تن از کسانی نوشته ام که خود را «روشنفکر دینی » یا «نواندیش دینی » می نامند .  دراین برنامه (پرگار )که از تلویزیون فارسی  بی بی سی  پخش شده بود  آقایان سروش دباغ ، آرش نراقی و حسن یوسفی اشگوری در باره کارنامه ، هدف ها ،  برنامه ها و نقش «روشنفکران دینی » در« اصلاح دین و در انطباق دین با دنیای مدرن » سخن می گفتند.
به هرحال حیفم آمد که  این یادداشت کوتاه و شتاب زده در حاشیهء صقحه پرگار در فیس بوک  گم و گور شود و علاقمندان به این مباحث درجریان آن قرار نگیرند :

................................................................

آیا کسی هست که به من بگوید این آقایان (البته به جزآقای اشکوری) اینهمه که از تجربهء دینی و عرفان و هاضمه فراخ و ستبری سنت و جیمز جویز و کافکا و جهان راز زدایی شده و ضرورت بازگرداندن راز به جهان و امثال اینها حرف زدند نگفتند منظورشان کدام دین و در کجا بود؟ اینهمه از دغدغه و پروژه و مدرنیته و باز سازی و انطباق مدرنیته با دین و ارائه قرائت هایی منطبق با دست آورد های جهان جدید که گفتند ، نگفتند که منظور شان چه دینی است؟
یک بار صحبت از اسلام به میان نیامد این حرفها را درباره همه ادیان می شود زد و در همه جای دنیا و اتفاقا بحثهایی که اندیشمندان غربی کرده اند مربوط به ادیان در جوامع خودشان و مربوط به کنتکست اجتماعی و فرهنگی و تاریخ جوامع غربی است و مقصودشان هم از دین مسیحیت است.
 این چه اصراری ست که حرفهای اینها را در قوالب الفاظ پرطمطراق پر از مجاز و کنایه و به زیانی که یادآور نحو مثنوی مولوی یا تذکرة الاولیاء عطار بپیچیم وساعت ها حرف بزنیم و صدها صفحه سیاه کنیم که آخرش درباره اسلام و ایران و نقش نهاد روحانیت و سی و چهار سال بیداد و کشتار و جنایت و ویرانی به نام دین هیچ نگفته باشیم.
شما این «جهان راز زدایی شدهء»  غربی را اول می آورید به کشوری مثل ایران که تخم و ترکهء خمینی سیصد سال به عقب باز گردانده اند و نه تنها راز زدایی نشده بلکه رازها بر رازها افزوده اند . حتی چاههای مسجد جمکران را به «مجلس ملی»  آورده اند و روزی نیست که کامیونی در شهر و ده امامزادهء جدیدی را در کوچه ها نگرداند . حتی امامزاده سید بیژن هم پیداشده و کم مانده است و امامزاده پرویز و امامزاده طهمورث و بی بی تهمینه و حضزت شهرزاد هم سروکله اش پیدا شود.
شما در کدام کشور زندگی کرده اید و این دین شناسی تان را برای کجا تدارک دیده اید؟ این حرفها چه دردی از مشکل سرطان آخوندیسم را درمان می کند ؟ سرطانی که تا مغز استخوان جامعه فرهنگ و اخلاق و مدنیت و هویت ایرانی را پوسانده است .
فقه را زمینه ای برای قانون گرایی می دانید. قانون مدرن و مدنیت که دستاورد دهها بلکه صدها فیلسوف و اندیشمند و حقوقدان و جامعه شناس پانصد سال اخیر جهان غرب است ، چه ربطی به میراث حمورابی و هذیانات هزار و چهارصد ساله ملایان جاعل دارد؟ چرا همه مسائل را به مدد لفاظی لوث می کنید؟
روشنفکری یعنی تور تاباندن به سیاهی ها و ظلمت ها این واژه ارزش معنایی خاصی دارد و  از عصر روشنگری ست و به بزرگان اندیشه و خرد بشری اطلاق شده که در غرب ظهورکردند و آباء مدرنیت و حقوق و قانون و آزادی و دموکراسی و انسانگرایی هستند آنها روشن کردند جهان را با فکر روشن خودشان و جهان تاریک بود زیرا مثل امروز ایران زیر سلطهء اهل دین بود کلیسا قدرت داشت و کسانی مثل خمینی و خلخالی بر روح و جسم انسانها چیرگی داشتند. 
کار روشنفکر نقد چنین وضعیتی بود بروید دیدرو را بخوانید ولتر را بخوانید و آثار دهها متفکر عصر روشنگری را بخوانید. اصحاب دائرة المعارف روشنفکر بودند و این نام را بزرگان ما مثل میرزا آقاخان مثل آخوند زاده مثل جهانگیر صور اسرافیل میرزا آقا تبریزی ملکم خان و خیلی های دیگر ترجمه کردند به منور الفکر و این واژه دهها سال در کشور ما رایج بود و به هیچ آخوند مکلا یا معممی اطلاق نمی شد. بعداً همین منور الفکر «مدرنیزه» و نو تر شد و به روشنفکر تبدیل شد. حالا چرا قصد دارید این مفهوم را از معنا تهی کنید؟
آیا دین و نهاد زیاده خواه شیعه گری کم دست به مصادره زده است؟
 قدرت سیاسی را که از شاه گرفته اید و به فقیه داده اید تا کشوری مثل ایران را غنیمت جنگی در جهاد اسلام بر علیه کفار به حساب بیاورد و به عساکر اسلامی یعنی به ملاها و اوباش و مشتی مزدور خود ببخشد نام آنها را «مکتبی و خودی»  بگذارد و ملت ایران را ناخودی و غیر مکتبی یا ضد انقلاب بنامند و از کشور آواره کند یا در ایران به قتل برساند و دقمرگ کند. 
همه چیز را مصادره کرده اید. مفهوم روشنفکری را می خواهید چکار؟
قصد دارید حکومت دینی را در این کشور ابدت مدت کنید به شکل های دیگر  ؟ راست حسینی حرفتان را بزنید چرا ماسک هاتان را تغییر می دهید؟ اگر روشنفکرید در ایجاد روشنی بکوشید. 
همواره با ابهام و ایهام و مجاز و تعقید یک میخ به کلام و عرفان می زنید یک نعل به وبر و هابر ماس وجویس کافکا و مارسل پروست. اینها چه ربطی به شیعه گری و فرزندان حاج ملا احمد نراقی و شیخ فضل الله نوری دارند؟ 
و اخیرا دیده ام بعضی هاتان شعر فرخ زاد و سپهری را هم وسیلهء لفاظی روشنفکر نمایانهء خود می کنید و «خط خشگ زمان را آبستن» معنویت و تجربه دینی و این قبیل مسائل می کنید!
 یک ذره فکر کنید که در این جهان افرادی هستند که در پوچ بودن این سخنان شکی نمی کنند و حق هم با آنهاست.
 امروزه دیگر سالهای چهل و پنجاه نیست که شریعتی بیاید روضه مسلم بن عقیل را به چه باید کرد لنین پیوند بزند و جوانان دیکتاتورزده ، مسحور دهان گرم و سخنان چرب و نرم و انقلابی سرخ حسینی چگوارایی او بشوند امروز جهان ارتباطات در دسترس همگان استت همه بایک تلفن دستی بزرگترین کتابخانه های جهان و آنسیکلوپدی های معتبر را درجیبشان دارند. 
اگر حسن نیت دارید خواهش می شود با آتش اعتقادات مردم بازی نکنید. کردید و ملت ایران را درجهنم خمینیگری سوزاندید و حالا حالا حالا ها تا چند نسل در این آتشی که افروخته اید خواهند سوخت. بس کنید اندکی وجدان روشنفکری داشته باشید اگر روشنفکرید تا رنج انسانها شما را تکان بدهد . دوربین های بی بی سی جاذبه دارند اما همه تاریخ به این دوربین ها ختم نمی شود ببخشید از صراحت.
م.سحر

هیچ نظری موجود نیست: