۱۳ اسفند ۱۳۹۳

پدری داشتیم و دیگر نیست


پدری داشتیم و دیگر نیست
......................................................


سه سال پیش بعد از 16 سال توانستم او را ببینم پیرمرد برای دیدن فرزند و نوادگان به پاریس آمده بود و روزهای خوشی بود.یک ماه و نیم پیش در راه کاشان دچار سانحه اتومبیل شد و سه شب را در بیمارستان کاشان بود و سپس به تهران انتقال یافت و نزدیک چهل روز ما را در بیم و امید نگاه داشت تا این که دیشب خبر دادندکه: پدر به مادر پیوستاو نیز نزدیک هفت سال پیش در انتظار دیدار فرزندی که من بودم از جهان رفته بود. این است روزگارنسل ما که حتی از دیدن پدر ان و مادران خود در لحظهء محتوم مرگ محروم مانده ایم.آیا مردمان بدی بوده ایم؟ آیا قصد خدمت به مردم و به وطنمان را نداشته ایم؟مگر گناه ما چه بوده است که چنین کیفری برما مقرر کرده اند ؟


پدری داشتیم و دیگر نیست

احدی با پدر برابر نیست

خانه ای مانده است و بر سر ما

سرو آن خانه سایه گستر نیست

جانِ پیوسته ای ست با پاکان 

 !پیکرِ ایستاده بر در نیست 


محمد جلالی چیمه 
پاریس 1/3/2015

هیچ نظری موجود نیست: