وطن در آتشِ اسلام
م.سحر
جهل با بنیادِ ایران کینه توخت
این وطن را آتشِ اسلام سوخت
عده ای نامُخته درس از روزگار
این جهنّم را شدند آتش بیار
آن یکی از راست، هیزُم می خرید
وآندگر از چپ ، بر آتش می دمید
بیش و کم، با سعی قومی پَست و دون
اینچنین شد بختِ ایران واژکون
دین، علمدارِ جنون و جهل شد
کار، بر آتشفروزان سهل شد
دشمنان، اندر لباسِ دوستان
دزدِ رَه بودند و میرِ کاروان
آن یکی طبلِ حسینی می نواخت
واندگر بهرِ لنین، دل می گداخت
تا شدند اهلِ نظر ، مردِ عمل
کشور ایران به ویران شد بَدل
در عمل،، کس با وطن یاری نکرد
کوششی از بهر بیداری نکرد
خوش نشینانِ خِرَد را خواب برد
کشتیِ بی ناخدا را آب برد
تا بچرخد چرخ و تا گردد زمان
ننگِ تاریخند این نامردمان!
م.سحر
پاریس 22/6/2025
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر