۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۴

بهشت











این شعر را می توانید در اینجا با صدای شاعر بشنوید



بهشت



مگر ملات ِ شب ، آغشته با سرشت تو بود 

که برج و باروی ظلمت بنا به خشت تو بود؟

هرآنکه باد بکارد ، دروکند طوفان

همان تو نیز درو می کنی که کِشت تو بود !

مباش غرّه به زیبائی ات که طاووسی

چرا که دشمن جان تو پای زشت تو بود !

نگونسر از سرِ آنی که دیده می بستی

مگو فتادنِ در چاه ، سرنوشت تو بود !

بهشت می طلبیدی ، به دوزخ افتادی 

از آن که عالمِ نادانی ات بهشت تو بود!

م.سحر
24/4/2015

هیچ نظری موجود نیست: