۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴

بار مسئولیت

 


بار ِ مسئولیَت

شعر کوتاهی از: م.سحر                          

 

 

چنان روزگارِ وطن شد سیاه

که ما را نمانده َست جُز اشک و آه

چنان بر خِرَد ، جهل، پیشی گرفت

که ظلمت فروبست رَه بر نگاه

تَوَهّمُ در افزود، بی مایگی

به کژ بینیِ نسلِ گُم کرده راه

گناهی اگر بود، از جهل بود

که دل، تیره بود و شرَف بی پناه

کسی بار مسئولیت برنداشت

که دستِ غَرَض بَست بر دوش ِ شاه !

خودی را ز بیگانه نشناختیم

ازین رو وطن را به دین باختیم! 

 

م.سحر

پاریس 16/5/2025