۰۱ شهریور ۱۴۰۴

کودتا یا قیام (در شومی 28 مرداد)

 

کودتا یا قیام

(شومی 28 مردادی)

                              

 

کودتا یا قیام ؟ هرچه که بود

سهم ما شد ز آتشِ وی ، دود!

جَعل بر جَعل و یاوه بر یاوه

داغ بر داغ و کین به کین افزود

به جز از کژروی نزاد از وی

به جز از دشمنی دری نگشود

شد به دستِ زمانه دستآویز

بیرقِ دستهای خون آلود

هرکه نقشِ ضمیرِ خویش در او

دید و‌ تعبیر تازه ای فرمود

آن به توصیفِ  وی به مَنبر رفت

وین به تفسیرِ او حماسه سرود

لیک از آن نغمه های ناهمساز

که روان می فِسرد و می فَرسود

هیچ آزاده ، هیچ طرف، نبست

زان جَرنگاجَرنگِ قیراندود

از زبانِ خرد در این اوصاف

گوش انصاف نکته ای نشنود

درسِ تاریخ ، درسِ تلخی بود

که در او گشت مُدّعی مردود

نه از او ، توده ای تعالی یافت

نه در او ، شد مُصدّقی مَسعود

اینچنین، بیست و هشتمِ مرداد

کرد راهِ نجات را مسدود

به روی صلح درفروبستند

کینه ورزان عصرِ کور و کبود

طی هفتاد سال ازین سودا

غیرِ دشمن نبود کس را سود!

ارتجاعِ سیاه ، فاتح شد

وآنچه را وَهم کِشته بود ، درود!

آرزو های دور شد بر باد

آرمانهای قوم شد نابود!

 

م. سحر

پاریس 23/ 8/ 202


۱۰ مرداد ۱۴۰۴

دو شعر کوتاه ژوئیه 2025

 

دوشعر کوتاه از :   م.سحر

 

1

تافتگان جدا بافته

 

ای تافتگانی که جدا بافتگانید

در پرده نمانید ، که رسوای جهانید

آبی که به رو بود، بر این خاک فرو ریخت

بادی که به دست ست برآتش ندمانید

هیزم کشی ی کورهٔ کین بود هنرتان

مزد هنر از سوخته جانان مستانید

سرمست غرورید و ندانید که تیرید

وز بهر نشان کردن انسان به کمانید

عمریست که در چنبرهٔ وهم اسیرید

مطرود زمینید که گم کرده زمانید

زآن شبزدگانید که از آینهٔ دل

زنگی نزدائید و غباری ننشانید

دردی که شما راست به درمان نبرد راه

چون راهبرانید، که خود، راه ندانید !

پاریس

۳۰ /۷/ ۲۰۲۵

 

 

2

در این میانه

 

 

در این فضای مِه آلوده

که راه و روزنه مَستورند

که جامه ها، همه مَلکوکند

که وصله ها، همه ناجورند

که میوه های زمان تلخند

که چشمه های زمین شورند

که غاصبانِ خدا نزدیک

که عاشقانِ وطن دورند

که خیلِ راهزنان رهرو

که جمعِ راهبران کورند

گروهِ داعیه دارنند

که خوش بر آینه مَسحورند

اراده باخته، در پایِ

قوای قاهره، مقهورند

چو ابرِ یائسه بی باران

چو‌ چشمِ شب پره بی نورند

طنابِ تافته با جبرند

متاعِ بافته با زورند

در ین هواست که مطلوبند

درین فضاست که مشهورند

به شغلِ بافتنِ زنجیر

به کار تافتن تورند

اگرچه عاملِ بی مُزدند

به چشمِ واقعه مزدورند

درین میانه چه باید کرد:

که تخته اند و به در ، جورند؟

 

م.سحر

پاریس. ۳۱/۷/۲۰۲۵

https://msahar.blogspot.com/

 

۲۹ تیر ۱۴۰۴

 


خبر داران بی خبر


با آن که نظرکردهٔ لُطفِ دگرانند
  گویند کز آیندهٔ ایران نگرانند
روبَه صفت،  از خُمرهٔ رنگ آمده بیرون
چون حضرتِ طاووس ، به خود مُفتخرانند
از جُمله، فرودین تر ‌و یک عمر ، به تزویر
خو کرده بدین کِبر ، که از جُمله سرانند
این فربِهی از فرطِ جلال و جَبروت است
وز شطّ ِ غروری که در آن غوطه ورانند
هر چند غمِ باغِ شقاوت زده شان هست
دیریست که در دستهٔ ‌صاحب تبرانند
یک جمع، در این جهل، که مقصود جهانند
یک قوم، در این وهم، که اندیشه ورانند
ای کاش زبان، با دلشان صُلح ‌ و صفا داشت
هم ریشهٔ ننگند ، گر از نامورانند
ایرانِ منا، وای به حالی که تو داری
دردا که خبردارِ تواین بی خبران اند!

م.سحر
پاریس ۲۰/۷/۲۰۲۵


۰۱ تیر ۱۴۰۴

وطن در آتش اسلام

 



 

وطن در آتشِ اسلام

                                                م.سحر                                                                

 

جهل با بنیادِ ایران کینه توخت

این وطن را آتشِ اسلام سوخت

عده ای نامُخته درس از روزگار

این جهنّم را شدند آتش بیار

آن یکی از راست، هیزُم می خرید

وآندگر از چپ ، بر آتش می دمید

بیش و کم، با سعی قومی پَست و دون

اینچنین شد بختِ ایران واژکون

دین، علمدارِ جنون و جهل شد

کار، بر آتشفروزان سهل شد

دشمنان، اندر لباسِ دوستان

دزدِ رَه بودند و میرِ کاروان

آن یکی طبلِ حسینی می نواخت

واندگر بهرِ لنین، دل می گداخت

تا شدند اهلِ نظر ، مردِ عمل

کشور ایران به ویران شد بَدل

در عمل،، کس با وطن یاری نکرد

کوششی از بهر بیداری نکرد

خوش نشینانِ خِرَد را خواب برد

کشتیِ بی ناخدا را آب برد

تا بچرخد چرخ و تا گردد زمان

ننگِ تاریخند این نامردمان!

 

م.سحر

پاریس 22/6/2025

https://msahar.blogspot.com/

۱۵ خرداد ۱۴۰۴

فقط دوکلمه با هادی خرسندی

 
فقط دوکلمه با هادی خرسندی
.......................................................
!هادی را دوست دارم . خودش هم می داند
نمی خواهم غبار سیاست بی پدر و مادر و
تأثیر افکار مدعیان مردوشدۀاین وادی، لطف
!و حقیقتِ نگاه و کلام شیرین و اگاهگر او را بیالاید
.................
تو هالو نیستی ، نام تو هادی ست
زبانِ طنز تو تولید شادی ست
!میامیز اینچنین تلخی به گفتار
 !زبان طنز را سالم نگه دار
اگرچه خبره در گفتار نغزی
 !زمین لیز است ، بنگر تا نلغزی
فضا آلودۀ اهل فریب است
پر از افکار پَست و نانجیب است
مراقب باش تندی در کلامت
 !غبار تیره ننشاند به نامت
نگه کن تا به فرداهای ایران
!نباشد هادی از لغزش پشیمان
 
م.سحر

پاریس 5/6/2025