۰۴ بهمن ۱۳۸۶

انتخابات ؟

به پــای صـنــدوق هــا رویــد!ـ
.. طرح از خــاور برای کتاب «قمار در محراب»ـ
...........................................................
ـبازهم یک بار دیگر در کشور طاعون زدهء ایران غوغای انتخابات به راه انداخته اند.ـ
در این 28 سال هرگز به اینگونه معرکه گیری های فریبکارانهء دستگاه جور خوشبین نبوده ام و اصولاً بازی ها و افزارسازی های سالوسی و سوء استفاده های مداوم حکام روزگار را ازمفهوم «انتخابات» و«مجلس نمایندگان» و مفهوم «جمهوریت» ومفهوم«حق حاکمیت مردم» همواره مضحک و درغالب موارد بیشرمانه ونفرت انگیزدانسته ام ـ
این امرکه چند شیخ بی عاطفه و جاهل یعنی کسانی که هرگز به انسانیت نیندیشیده اند و هرگز به ایران و ایرانیت اعتقادی نداشته اند ، درمجلسی به «نظارت استصوابی» بنشینند و ازمیان جمع دوسه هزار نفر ی خویشاوندان و نزدیکان و خودی های خوشخدمت ِ حکومت سرکوبگرخود، گروهی را ازغربال تحجر و بیمایگی و سرسپردگی عبور دهند و به مردمی که آنان را «صغار و محجور» می شمارند و با ایتام و دیوانگان برابر می انگارند معرفی کنند و از آنان بخواهند ــ و در حقیقت به آنان تکلیف کنند ــ که بروید و به این دست پروردگان ِمورد اعتماد ما رأی بدهید تا صندلی های مجلس اسلامی ما از «وکلای شما» خالی نماند یا دستگاه سلطانی ستمگر ولایت فقیه بی رئیس جمهور نشود ، نه تنها انتخابات نیست بلکه نمایش رذیلانه ایست که شرف و حیثیت انسان را به بازی گرفته است.ـ
این گونه هنگامه گردانی ها و معرکه گیری ها که بخشی از روحانیت شیعه به ایرانیان تحمیل می کند تا حاکمیت خونریز و فریبکار خود را مشروعیت بخشد و هستی ایرانیان را به باد فنا دهد ، انتخابات نیست. اهانت بزرگی ست به مردم و اهانت بزرگی ست به بشریت و به آبروی انسان!ـ
شعری که می خوانید در روزهایی سروده شد که آخرین نمایش های انتخاباتی «نظام سلطانی ـ ولایی» حاکم برای تعیین و در واقع تحمیل «رئیس جمهور» برگزار می شد.ـ
درج این شعر طنز آمیزرا ــ که همان روز ها در برخی نشریات و سایت ها انتشار یافته ـ روی این صفحات بی مناسبت نمی یابم و فرصتی می انگارم برای بیان اعتراض به این ترفند های بیمقدار و بدسگال که سال های سال است سرنوشت نسل های ایرانی را به هیچ می گیرد و «حق آزادی انتخاب» ، «حق انتخاب آزاد» و «حق حاکمیت» ملت ایران را به نفع مشتی شکمبارهء خدا دزدِ دینخواره از مردم این کشور سلب می کند و به یغما می برد!
ـ

بــه پـــــای صنـــدوق هــــا رویـــــد !ـ
به امر «شورای مُصلحان» ، زمانه منصور می شود
ـ «رئیس تشخیص ِ مصلحت» ، رئیس ِ جمهور می شود!ـ
دوباره آن صدرِ جانیان ، به صدر کشور کند صعود
پلیس ِ بین الملل ازین پدیده مسرور می شود!ـ
دوباره طعن جهانیان ، به جان ِ ایرانیان رسد
چنان که این زخم ِ نابکار ، کریه و ناسور می شود !ـ
دوباره تا اهل ِ روزگار ، به فتنه مشروعیت دهند ،ـ
به پای صندوق دعوت از صغار و محجور می شود !ـ
دوباره دریوزگان ِ شب ، به خدعه در بوق می دمند
که رأیتان گر مدد کند ، جهان پر از نور می شود!ـ
به خدعه در بوق می دمند ، که :«صالحانیم و سائسان !ـ
به پای صندوق ها روید ، که رزقتان جور می شود!ـ
که نانتان گرم می شود ، که آبتان سرد می شود
که جمعتان جمع می شود ، که رنجتان دور می شود!ـ
که بختتان باز می شود ، که قهرتان ناز می شود
که فردتان زوج می شود ، که زوجتان حور می شود !ـ
به پای صندوق ها روید که بزمتان را به حُکم ِ شرع
فزوده الکل ، دو درصدی ، به آب ِ انگور می شود !ـ
به پای صندوق ها روید ، که سنگ هاتان به سنگسار
گُزیده و خوش تراش تر ، به حدّ مقدور می شود !ـ
به پای صندوق ها روید ، که انتخاب ِ گـُزیدگان
نه طبق ِ «حُکم ِ حکومتی » ، نه وفق ِ دستور می شود!ـ
به پای صندوق ، اَسلـَمـوا ، به دادان ِ رأی تـَسلــَمــوا
که بر جهان حُکم ِ حق روان ، وگرنه با زور می شود !»ـ
***
ز رفت و نارفتتان چه سود ، به پای صندوق های رأی؟
که تـُخم ِ باطل به «حـُکم ِ حق» ، رئیس ِ جمهور می شود!ـ
................
پاریس ،13.6.2005م. سحر
طرح از خاور