کاوش در ماه
غارت زده
عمری سپری به نا بسامانی شد
غارت زدۀ غولِ بیابانی شد
نیمی به ندامتگه دانایی رفت
نیمی دل و دین دادۀ نادانی شد
دام ِ دین
دیدیم و به دیدگان ِ کژبین دیدیم
رؤیای سراب وموج ِ رنگین دیدیم
چاووش بهشتمان به دوزخ می بُرد
جز دام نبود، آنچه از دین دیدیم
کاوش ماه*
ما را لب بام ما به جهل آوردند
زی کاوش سطح ِ ماه، سهل آوردند
نااهل ترین اهل دانش ما را
در حلقهء جاهلان ِ اهل آوردند
دزد کاروان
آن سال که جهل ، پاسبانی می کرد
شب ، روشنی و گرگ ، شبانی می کرد
با مشعل دین به کف ، کفن پوش ِ خدای
همکاری ی دزد ِ کاروانی می کرد!!
رایگان
ما جان ِ جوان به بی نشان می بردیم
پیغام ِ زمین به آسمان می بردیم
وان دار و ندار خود به رهبانی ی دین
زی راهزنان، به رایگان می بردیم
خریدار دین
پروردۀ دانش است و پرواری ی دین
اسب ادب است و می کشد گاری ی دین
بار ِ خِرَد و بینش و روشنفکری
بر دوش بَرَد، بهر ِ خریداری دین!
راهنما
دستش به رکاب چارپایی بند است
چون همقدمش بر او کتابی چند است
ره می سپُرَد ، که ره به ما بنماید
اما نه خِرَد ، که جهل ازو خرسند است!!
..............................................
م.سحر 20.9.2011
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*
در سال 57 جمعی از دانشمندان و روشنفکران ایرانی به بام ها رفتند . گویا به آنها گفته شده بود که در ماه خبرهایی هست.