۲۳ اسفند ۱۳۹۱

برای سیمین بهبهانی / مام شعر من

مــام شعـرمن

















..........................................

کدام عشق ؟ چه میگوئی!که در کشاکش هشتادم
نفس زنان و عرق ریزان به پله پله اعدادم
سیمین بهبهانی

برای سیمین عزیزم

که خوشبختانه هست وغزل فارسی از حضور او سربلند است!
***************

عزیز خوش سخنم سیمین که در کشاکشِ هشتادی

خوشا دلی که جوان داری،  چنین که سروی و آزادی

ترا که قدر سخن دانی، چگونه قدر سخن دانم؟

مرا که  آلهه ی شعری ،  مرا که  دانش استادی؟

زبانِ بسته ما بودی در این سیاهی دهشت بار

بهارگونه گل آوردی ، که سرو گونه دراستادی !

به هر غزل که سرودستی ، سکو ت یخ زده بشکستی

شکستهء دلِ ما بستی ، چنین که داد سخن دادی !

دلیری زن ایران را ، شکوهمند نمادی تو

چنین چگونه جوانمردی؟ زنی چگونه چنین رادی؟

ندیدم از سخنِ مردی ،  چنین صلابتِ  پر دردی

خود از کجاست رهآوردی ، که نوشوار به ما دادی؟

تو مام شعر منی سیمین ، خوشا زنان که زنی سیمین

ارادهء سخنی سیمین  ! به رغم ظلمت و بیدادی

بخوان که بام تو رنگین ست ، رهت ستارهء پروین ست

به جان دوست کلام این است ، زدوست هدیه به آ زادی

تراهماره سلامت باد ، که دردمندی ی انسانیت

هماره درطلب نیکی ست ، هماره در طلب ِ شادی


بمان که راوی دستانت ، پرندگان فضا باشند

چنین که نغمهء جانبخشی ، چنین که لرزهء فریادی



م.سحر
13/3/2013

هیچ نظری موجود نیست: