بـــرخــیـــــز!ـ
..........................
..................................................................
برخیز که دیدار سحر در پیش است
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ام ؟
.................................
..........................
برای شنیدن این شعر درآواز ماهور
بـــه اینجــــــــا اشـــــــاره کنـیــــــــــد
:::::::::::::::::::::::::::::::::
ایـن هم نشانی الکتـرونیک :ـ
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ م . سحر آآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
ســـــرود ســحر
شعر های آزاد
:::::::::::::
l'Aube
به زبان فرانسه
::::::::::::::
سخن ها که باید
مقـالات م.سـحر
:::::::::::::
کـــــــارنــــــامـــــه
کتاب های م.سحر
:::::::::::::::
هـــــم آوازان
ترجمه از آثار دیگران
:::::::::::::::::::
شعر هایی که من می ستایم
برگزیدهء شعر از دیگران.......................
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
زا د گـــــــــــــــــاه مـــــــــن
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ
بـــرخــیـــــز!ـ
..........................
..................................................................
در بارهء مبارزات آزادیخواهانهء مردم ایران در کشور زلاند نو
برای اطلاع بیشتر روی تیتر کلیک کنید
یــار دبستــــانــی
گزارش م. سحر
..........................................................
................
م.سحر
پاریس ، 27.1.2010
میـــــلاد ِ نــــــدا خـجـستـــــه بـــــادا
....................................
من محـــــــاربـــــم
شکست ناپذیر
در یکی از سایت های فارسی زبان ترجمه شعری را دیدم و یادداشتی که با آن همراه بود دربارهء نلسون ماندلا رهبر قهرمان مبارزات آزادیبخش سیاهپوستان آفریقای جنوبی که رنج های فراوان برد و نیمی از عمر خود را در زندانهای حکومت نژادپرست به سر برد و سرانجام توانست مبارزات مردم سیاهپوست را به سرانجام برساند و نظام آپارتهاید و ستمگر را از میان بردارد. ـ
در این یادداشت اشاره شده بود به شعری از ویلیام ارنست هانلی ، که نلسون ماندلا آن را از حفظ داشته و در خاطرات خود آورده است که:«هرگاه سختی ها طاقت فرسا می شدند و فشار و شکنجه افزون می شد این شعر را با خود زمزمه می کرده و نور امید را در وجود خود فروزان می داشته و پایداری خود را قوام و توانایی افزون تر می بخشیده است». ـ
راستش من آن ترجمه را سست یافتم و به جستجوی آن شعر در زبان انگلیسی و فرانسه پرداختم و سر انجام آنرا به هردو زبان یافتم و به شعر فارسی ، چنان که می بیند درآوردم . ـ
متن انگلیسی و فرانسهء آنراهم در کنار ترجمهء فارسی نهاده ام تا خوانندگانی که ترجمهء مرا نپسندند، به آن ها مراجعه کنند. ـ
ذیل ترجمهء فرانسه یادداشتی بود که همینجا آنرا به فارسی بر می گردانم: ـ
ـ « اینونکتوس» شعر کوتاهی ست از نویسنده ویلیام ارنست هانلی. ـ
این واژهء لاتین به معنای شکست ناپذیر است و به تجربهء شخصی نویسنده متکی ست. زیرا این شعر در سال 1975 بر تخت خواب بیماری سراینده در بیمارستان پس از قطع کردن پای او نوشته شده است.
ویلیام هانلی خود گفته است که این شعر بیانگر پایداری او در برابر دردهای پی درپی است که پس از قطع شدن پا تحمل کرده است.ـ
...............................................................................................................
متن انگلیسی
Willam Ernest Henley
INVICTUS
Out of the night that covers me,
Black as the Pit from pole to pole,
I thank whatever gods may be
For my unconquerable soul.
In the fell clutch of circumstance
I have not winced nor cried aloud.
Under the bludgeoning of chance
My head is bloody, but unbowed.
Beyond this place of wrath and tears
Looms but the Horror of the shade,
And yet the menace of the years
Finds, and shall find me, unafraid.
It matters not how strait the gate,
How charged with punishments the scroll
I am the master of my fate:
I am the captain of my soul.
ترجمهء فرانسه
INVINCIBLE
Dans la nuit qui m'environne
Dans les ténèbres qui m'enserrent
Je loue les Dieux qui me donnent
Une âme, à la fois noble et fière
Prisonnier de ma situation
Je ne veux pas me rebeller
Meurtri par les tribulations
Je suis debout bien que blessé
En ce lieu d'opprobres et de pleurs
Où je ne vois qu'horreurs et ombres
Les années s'annoncent sombres
Mais je ne connaîtrai pas la peur
Aussi étroit soit le chemin
Bien qu'on m'accuse et qu'on me blâme
Je suis le maître de mon destin
Le capitaine de mon âme
ترجمهء فارسی
ترجمه ء این شعر را تقدیم می کنم :ـ
به مبارزان هموطنم که زندان های پر رنج و شکنج استبداد فقها
و نظام آپارتهاید دینی را به عشق آزادی و در آرزوی سعادت ملت ایران
ونسل های آیندهء میهن خود شجاعانه و سربلند تاب می آورند
شکست ناپذیر
در شبی این چنین فراگستر
تیرگی های اختناق آور
می ستایم به جان خدایان را
که مرا در وجود و در گوهر
موهبت کرده اند جانی پاک
هم سرافراز و هم نجابت ور
بندی ی حال و روز خویش ، اما
سرطغیان ندارد اجزایم
کوفته ی ضربت زمانه ولی
زخم خوردی ستاده برپایم
درچنین جایگاه خشم و سرشگ
که نه جز ظلمتی ست عالمگیر
روز ِ بد در ره ست ، لیک مرا
ترس هرگز نمی کند تسخیر
راه گوتنگ باش تا خواهی
هرچه خواهند گو بیازارند
محنت آرند و خوار دارندم
تیر تهمت به من فرو بارند
من به تقدیر خویش سالارم
روح خود را به حُکم خود دارم
..................................................
م.سحر
پاریس ، 14.1.2010
طرح از «خاور » برای کتاب «داوری»ـ
بخشی از منظومهء «داوری یا عریضة النساء»
این قسمت از «داوری » چند روز پیش همراه با یادداشتی (یادداشت یکم) ، روی اوراق فیس بوک من قرار گرفتند .اکنون همراه با یادداشت کوتاه دیگری(یادداشت دوم)آنرا روی همین اوراق نیز درج می کنم تا دسترسی به آنها برای افراد بیشتری میسر باشد:ـ
یادداشت یکم
این سروده ها بخشی ست از کتاب « داوری یا عریضة النساء »که بیش از یکسال و نیم پیش از وقایع دورانساز اخیر سروده شده و حدود چهار ماه پیش انتشار یافته است.ـ
اگر می بینید که محتوای آن با حادثات امروز تناسب دارد و همآهنگ است تعجب نکنید.سرایندهء این شعرها درسال هزار و سیصد و شصت نیز یک منظومهء بلند نمایشی نوشته بود به نام «حزب توده در بارگاه خلیفه» که بسیاری از وقایع در آن پیشگویی شده بود. ده سال پیش نیز منظومه« قمار در محراب» را سرود و در آن سخنهایی گفت که برخی از آن ها گهگاه بر زبان برخی منتقدان و نظریه پردازان اردوگاه اصلاح طلبان می رفت اگرچه هرگز ذکری از منبع در میان نمی آمد...ـ
.........
منظومه ادامه دارد
.....................................
سنگ گور ندا تیرباران شده است
..........................................................................