۲۹ دی ۱۳۹۰
برای گلشیفته
ز
پرتوی که بر آن لوح نازنین افتاد
به
قلب تیره دلان زنگ ِ آهنین افتاد
ز
جلوه ای که برانگیخت نیمه عریانیت
هزار
لرزه بر اندام اهل دین افتاد
برآمد
از بر و دوش تو آنچنان بانگی
کز
آسمان خدا ، سقف بر زمین افتاد
امان
برفت و بر ایمان ببست راه گریز
نگارهء تو که
در راه مؤمنین افتاد
بدان
صفت که تویی زیبدت صفای هنر
که
شوقت افسر و زیبایی ات قرین افتاد
تو را
ز آتش ِپاک آفرید دست زمان
غمت
مباد که جانت شرر نشین افتاد
م.سحر
پاریس 19.1.2012
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر