۱۱ اسفند ۱۳۹۰

من رأی می دهم


م.سحر رأی می دهد


من رأی می دهم به الاغی که قبل ازین

او را الاغ های دگر رأی داده اند

افسار او کشیده و آورده اند پیش

پالان بادکرده به پشتش نهاده اند

ریشی دراز بر زنخش بسته اند و بند

از پوزه اش به هرزه دُرایی گشاده اند 

من رآی می دهم به سگ زرد یا شغال

کاین هردو تخم یک خر و یک خانواده اند

*** 

این رأی من وظیفهء تاریخی من است

وز روشنای رأی من این خانه روشن است

سی سال رأی داده و خر برگزیده ام

وینگونه استراتژی من مدون است

من رأی می دهم که شود رهنمای خلق

گرگی که در کمین و امینی که رهزنست

محجورم و صغیر م و در کشتزار دین

خارم خلیده در دل و خاکم به خرمن است

*

تا کاروان به شبرو دین واسپرده ایم

خوشبخت خیل رهزن و بیچاره میهن است

8.4.2009
........................................... 
یک توضیح :
من رأی به کسانی می دهم که ملایان حاکم رأی دادن به آنها را به مردم ایران دیکته و تکلیف می کنند و منصوبان خود را برگزیده گان یک انتخابات قانونی جلوه می دهند. برگزیدگانی که در این سی سال برترین هنرشان آبادکردن گورستانها و سیاهپوش کردن مردم ایران و مسلط کردن فرهنگ شوم ِ ندبه و زاری بر وطن ما ایران بوده است
پس بازهم به خود نمی آیم و از خواب خرگوشی خود بیدار نمی شوم .
من رأی می دهم. ـ
 م.س8.4.2009
...................................
یادداشت جدید تر :
 مخصوصا امسال با اشتیاق بیشتری رأی می دهم چرا که شرکا و خودی های سی سالهء حکومت هم که همواره  مدعی اصلاح نظام خود شان بودند و مردم را به آلت دست شدن و رأی دادن تشویق می کردند  سر انجام پس از سی و سه سال به این نتیجه رسیده اند که نباید  رأی بدهند . پس من امسال،  بابت  اعلام مخالفت  خود با آنها هم که شده باشد رأی می دهم.
م.س 29.2.2012

هیچ نظری موجود نیست: