۰۱ فروردین ۱۳۹۲

سالی که گذشت



  
سالی که گذشت

خیری ندیدیم از جهاد اقتصادی
زان طبل تو خالی و زرهای زیادی
با این شعارپوچ، سالی سرشد اما
 بد بختی ما پایه‌ای ماند و نهادی
همچون سی وسه سال پیشین بسته بودیم
چون ملتی در یک اطاقِ انفرادی
همچون سی و سه سالِ پیشینمان فروکوفت
گرز بلاهت در کف شیخ و ایادی
نه زندگیمان بر مدار آرزو بود
نه لحظه‌ایمان روی عزت دید و شادی
چون سال پیشین آدمی بر جرّ اثقال
آونگ می‌دیدیم با حکم جهادی
چون سال پیشین دزد‌ها برکار بودند
همراه با اجرای آئین عبادی
همواره این ضرب المثلمان بود برلب
از فرط نا‌آگاهی و کژ اعتقادی
آه‌ای خدا، گر عقل دادی چه ندادی؟
ور عقل سنجشگر ندادیمان چه دادی؟
باید قدم برداشت در نفی تباهی
 کافی ست دیگر نظم و نثر انتقادی

۱. ۱. ۱۳۹۲

م. سحر




هیچ نظری موجود نیست: