۲۱ فروردین ۱۳۹۲

تعزیه شیعه و سلفی در تلویزیون یا دموکراسی دینی


تعزیهء شیعه و سلفی
یا دموکراسی دینی
 در تلویزیون مصر

این تعزیه با دیدن ویدئویی که نشانی آن در بالا آمده است تحریر شده است
در این ویدئو یک شیعه و یک سلفی در تلویزیون با هم گفتگو و مبادله اندیشه و فکرمی کنند

 در جایی شیعه می‌گوید
 «من سلفی نبودم. پدرم فوق لیسانس واستاد فقه سنی بود من شیعه شدم»
سلفی می‌گوید
 «تو دروغ می‌گویی، آن‌ها ترا طرد کردند»
شیعه می‌گوید
 «زن تو می‌آید پیشه شیعه‌ها صیغه می‌شود»
و تکرار می‌کند که زن تو از شیعیان تقاضای صیغه شدن کرده است
در اینجاست  که مشت و لکد در دموکراسی دینی حرف آخر را می‌زند

دیدن این ویدئو برای ایرانی‌ها که سی و چهار سال دموکراسی دینی آخوند‌ها تجربه کرده‌اند ضروری ست

تعزیه شیعه و سلفی در تلویزیون

شیعه گوید

شیعه نبودم، سلفی بوده‌ام
درشکم آن بادِ خفی بوده‌ام
والد من معده پرباد بود
یک سلفی مسلک استادبود
دکتر فقه سلفی بوده است
شاهد من این ورم روده است
شکر خدا از سلفی کم شدم
شیعه شدم، عاقل و آدم شدم

سلفی گوید
رو که تو را روده یکی راست نیست
ماست نیاور که ترا ماست نیست
آنچه به مشگ تو بود‌ای نُنُر
نیست به غیر از کف ِ شاش ش‌تر
کذب مگو شیعه ترا طرد کرد
کاذب واماندهء ولگرد کرد

شیعه گوید
ای سلفی از زن خود غافلی
چون سلفی مسلکی و جاهلی
زوجه تو‌ای سلفی قلطبان
صیغه شود در بغل شیعیان
من خودم اورا شب دوش‌ای الاغ
صیغه ء خود کردم و بردم به باغ

در اینجا ناگهان میکرفن‌ها و میز و صندلی به هم می‌ریزد
طبال طبل جنگ را می‌نوازد و سلفی هردود کشان با مشت و لگد به جان شیعه می‌افتد
و شیعه کتک خوران می‌گریزد

مجری تلویزیون فریادکشان در حالیکه شیعه را به خارج از محل ضبط تلویزیون هل می‌دهدباحالت شمری می‌خواند:

مجری تلویزیون گوید
این چه گهی بود که خوردی دبنگ؟
مبحث فکری ست نه میدان جنگ
از زن این مرد چه داری طلب
شیعه بی‌معرفت زن جلب؟
آمده‌ای بحث و نظر آوری
یا به میان عرعر خر آوری
این تله ویژن بود‌ای کره خر
سندهء سگ بر سرت‌ای سگ پدر
در اینجا کارگردان فیلمبردار منشی صحنه و نور‌پرداز جمع می‌شوند و با همدیگر ختم تعزیه را چنین اعلام   می‌کنند.   

کار کنان تلویزیون دست جمعی گویند
ای به سیاست زده پیوند دین
هست دموکراسی دین اینچنین
 دین و دموکراسی اگر خواستید
در طلب خواهش بیجاستید
هرکه ز دین دام سیاست کند
بر دد و بر دام ریاست کند
دین به سیاست که تبانی کند
گرگ در این گله شبانی کند
آی مسلمان مگذار آنکه دین
آس سیاست بزند بر زمین
دین که شود آلت سیاس‌ها
کار فتد در کف کناس‌ها
دزدی و بیداد مقدس شود
گرگ به عمامه ملبس شود
کار سیاست که دیانت شود
 متحد غدر و خیانت شود

م.س
10/4/2013 

هیچ نظری موجود نیست: