گر موج زنده رود نماند
نصف ِ جهان که بود نماند
آن نغمه ها که سی و سه پل داشت
خوشتر ز چنگ و رود نماند
در محفل کسایی و شهناز
آن نغمه و سرود نماند
بر دل دگر سرور نیابی
بر لب دگر درود نماند
بر چهره ها نشاط نبینی
برگفت ها ، شنود نماند
باغت شکوفه زار نگردد
بام افق کبود نماند
ای اصفهان نمان که نمادت
در عالم نمود نماند
شهرِ شکوه ، بو که نبینم
کز شوکتت وجود نماند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر