۳۰ تیر ۱۳۹۲

حفظ نظام


حـفـظ نـظـــــام



آن که حفظ نظام می خواهد

حفظ جاه و مقام می خواهد

آخوری بسته اند نامش دین

خون به جام است و سکه در خورجین

سفره پهن است و گرگ ها مشغول

پوزه در خون و پنجه ها در پول

نام تزویر و غارت و اعدام

شده بر خاک ، دولت اسلام

گر وطن خوار و ملت است ذلیل

چه توان کرد ، چون «خدا» ست دخیل؟

شیخ بسته ست در زمین و هوا

نام بیداد را به نام خدا

هرجنایت که بر زمین جاری ست

منشأش «ذات ِ حضرت باری » ست !

پوزهء شیخ و دست دزدان پاک

به شکایت مده گریبان چاک

چون « خدا و امام و پیغمبر»

هرسه تن حاکمند بر کشور

تو بدین حالِ خسته و دل ریش 

به کجا می بری شکایت خویش؟

این «نظام مقدس» دینیست

منبرش روس و خنجرش چینی ست

رهبرش جانشین الله است

از امام زمان مدد خواه است

زانکه وصل است قدرتش به رسول

هرچه بینی از او بود مقبول

گر ترا شیخنا به گا سپُرَد

به کف ِ رحمتِ خدا سپرَد

حال خوش باش از آن که دین داری

بندِ کهریزک و اوین داری

تا ولی ی فقیه برکار است

شب او عیش و روز تو تار است

حال حفظ نظام را دریاب !

کسب جاه و مقام را دریاب !

دست کوتاه و پشت دولا باش

مثل خر زیر بار ملا باش

حفظ کن ، این نظام و دینت را

دار و کهریزک و اوینت را

م.سحر
21/7/2013

هیچ نظری موجود نیست: