۱۹ مهر ۱۳۹۲

شعر



 شعر

گفت دی همسایه ای کای آشنا
از کجا می آید این شور و نوا؟
گفتم : این شور و نوا را آب و گِل
دستِ جان می پرورد در خون ِ دل
شعر در من می سراید خویش را
تا براند لشگر تشویش را !

م.سحر
10/10/2013


هیچ نظری موجود نیست: