۱۸ بهمن ۱۳۹۲

به نام آخرت


به نام آخرت


عجب که آتش خرمن خبر نکرد شما را
صدای وحشتِ نعلین، کر نکرد شما را

دگرشدند همه بود‌ها ز ریشه و بنیاد
ولی دگر شدگی‌ها دگر نکرد شما را

چنان به پوست شب جوش خورده‌اید که خورشید
اگرچه تافت، رفیقِ سفر نکرد شما را

بدا که بسته به روی جهان آدمیتتان
دری که باز به روی سحر نکرد شما را

اسیر جهل چنانید کاین شرارت عِلوی
قرین دستِ شما جز تبر نکرد شما را

اگرچه جمله نظرکردگان عالم قدسید
به غیرِ دیو دنائت نظر نکرد شما را

چنانکه مدعیان خدا و راعی خلقید
خدا به دعویتان مفتخر نکرد شما را

دریغ، فرصت سی ساله‌ای که عمر هدر کرد
به راه شرم و شرافت هدر نکرد شما را

به نام آخرت از ما جهان دریغ شد اما
به غیر دستِ دغا در کمر نکرد شما را


خوشید از آن که اگر خون چورودِ سرخ روان بود

به غیرِ دامنِ سجاده تر نکرد شما را !


م. سحر
پاریس ۷/۲/۲۰۱۴

هیچ نظری موجود نیست: