۱۷ مرداد ۱۳۹۳

داعش ما


.................................................................................

داعش ما

..................

داعش ما امام نامش بود
ـ «اقتلوا» زینتِ کلامش بود
ذوالفقار علی به دستش لیک 
خون ایرانیان به جامش بود
داعش ما امام سیزدهم
شمر، فرمانده قیامش بود
به زبان دین و معنویت داشت
به عمل قصد انهدامش بود
پر جبریل و داس عزراییل
جمله اسباب قتل عامش بود
نصّ قرآن نوشته بر ساطور
شاهدِ ظلمِ بی لگامش بود
شخصِ حجاجِ یوسفِ ثقفی
کمترین چاکر و غلامش بود
لاجوردی کنار دستِ یزید
در اوین صاحب حسامش* بود
به کفی حُکم قتل و هَدم و حدود* ـ 
به کفی تیغ بی نیامش بود
اهل ایران بنی قریظه* و او
بانگ کشتار ، طبل بامش بود
گفت لاکن به قم رویم ولی
قم او قهرِ بردوامش بود
به جماران نشست و ویران کرد
پیک خون حامل پیامش بود
دل در ایران نبسته بود ، از آنک
آرمان عرب مرامش بود
جنگ و ویرانی و قساوت بود
آنچه شالودهء نظامش بود
داعش ما امام سیزدهم
خون ایرانیان طعامش بود 
داعش امروز برتر از او نیست
کاین مرید است و او امامش بود
آنچه طالب به خاک افغان کرد
پا نهادن به ردِّ گامش بود
وآنچه امروز می کند داعش
شیوۀ صبح و ظهر و شامش بود
به شرافت قسم که دین زنجیر
به کف از بهر انتقامش بود
به عدالت قسم که قرآن نیز
صوت تزویر و قیدِ دامش بود

مرغزن * ها به مرگ شد آباد 
که گذار زمان به کامش بود
رفت و بیداد، ارثِ جاری اوست
که همین، شغلِ ناتمامش بود

.................................................

حسام= شمشیر
هدم = نابود کردن
حدود = مجازات دینی
مرغزن= گورستان
بنی قریظه = مردم بومی مدینه که یهودی بودند و دعوت پیامبر اسلام را نمی پذیرفتند و حاضر به ترک دین نمی شدند ، ازین رو به شمشیر قهر نخستین مسلمانان قتل عام شدند

م.سحر
7/8/2014




۱ نظر:

ناشناس گفت...

چهره اش در مه و موی در قرآن
کلک و حقه، صبح و شامش بود