۲۷ آبان ۱۳۹۳

غزل برای میم سحرجان!

........................................................

حیف از تو...

حیف از تو که خوشگل نشدی میم سحرجان
نُقلِ تر محفل نشدی میم سحر جان
پیش از همه اِستاده تر ازسرو سرودی
اما متحول نشدی میم سحر جان
یعنی به سوی مردم دون از پی تکریم
با سر متمایل نشدی میم سحر جان
تا اهل جهالت بنشانند به دوشت
با جهل به محمل نشدی میم سحرجان
یک عمر غم غربت و یک عمر جدایی
افسردت و باطل نشدی میم سحر جان
جز در ره آزادی میهن نسرودی
مرعوب قبایل نشدی میم سحرجان
فریاد تو مُشتی به دهانِ خفقان بود
یک ره متزلزل نشدی میم سحرجان
جسمی به سفر بودی و جانی به حضر ، لیک
از قافله غافل نشدی میم سحرجان
تقدیر ، شدن بود و شدی زی شدن اما
حیف از تو که خوشگل نشدی میم سحر جان

م.سحر
16/11/2014


هیچ نظری موجود نیست: