مهسای ایران
مَهسای
ایران جانِ پاکت را بنازم
نام و نشان
بر خِشت و خاکت را بنازم
دهها هزاران
سرو افکندند و امروز
با آن
شهیدان اشتراکت را بنازم
بادِ سحر
گاهی زگیسوی تو برخاست
خورشیدِ
صبحِ تابناکت را بنازم
خونِ تو از
رگ ها به تاکستان رسیده ست
آن بآده در
رگ های تاکت رابنازم
جانِ تو
فرمان داد: بگریزید ازین بند
فرمانِ از
بند انفکاکت را بنازم
آزادیِ ما
بود در معنای نامت
معنای نامِ رازناکت را بنازم
م.سحر/ پاریس
4 آبان 1401
26 اکتبر 2022
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر