۰۸ اسفند ۱۴۰۲

آن شعرهای شورآفرین

 


آن شعرهای شورآفرین

 

 

شعر شور آفرین شاعر بود

باد در آستین گمراهان

غلظت جهل را فزونی داد

سخن دلفریب آگاهان


**

آن یکی گفت «شیر آهنکوه»

وان دگر «سوگ موج های خزر»

دست در دست یکدگر دادند

تیغِ نادان و علمِ دانشور

 

**

اینچنن شد که لشکر اوهام

روح یک نسل را به دام کشید

گردِ باروی سالخوردۀ شهر

دشمنی ، خط انهدام کشید

 

**

اینچنین خواب جهل شد تعبیر

کینه های کهن به روز شدند

آتش فتنه سوخت گلها را

سروها جمله نیم سوز شدند

 

**

حال چندی ست «انفجار ِ طلوع»

عین آتشفشان خاموش است

تیغ، کُند است و بر لبانِ شعور

شعر دانشوران فراموش است

 

.........

م.سحر

26/2/2024

هیچ نظری موجود نیست: