۲۸ آبان ۱۴۰۳

عشق بیدارست به یاد کیانوش سنجری

 

عشق بیدار است                             

                  

به یاد کیانوش سنجری    


به من ، آنجا که آدمی خوار است

زندگی یک وطن بدهکار است

سُخنی در دل است و گفتنِ آن

با تو ای جانِ خسته دشوار است

فصلِ سود و زیان به استمرار

دورِ سوداگری به تکرار است

وطنت را به دین فروخته اند

شیخ ، دلاّل و شرع ، بازار است

خائن از هر طرف فروشنده 

دشمن از هرطرف خریدار است

می فروشند و بخشی از سودش

خرج زندان و صرف کشتار است

وطنت را ربوده اند و کنون 

شرحِ این درد ، رنج و آزار است

کرچه ظُلم است و ظُلمت است و سُکون

گرچه دنیا به کامِ اشرار است؛

این غبارِ غم از نُحوستِ خواب 

هان فروشوی ، عشق ، بیدار است!

مشعلِ عقل اگر بر افروزی

راه بر سرنوشت هموار است!


م.سحر

18/11/24/ پاریس


هیچ نظری موجود نیست: