۲۸ اسفند ۱۳۹۰

عید ایرانی





عید ایرانی (چهار ترانه)    م.سحر



عید آمد و ما لختیم

عید آمد و آسمان گریان داریم
چشم نگران و دل بریان داریم
لختیم که اهل دین قبامان برُدند
عوریم که پیرهن ز قرآن داریم

آرزوی باران

عید آمد و اندوه فراوان داریم
چشم ِ نگران به حال ِ ایران داریم
از سیل سی و دوساله‌مان قحطی زاد
زانروست که آرزوی باران داریم

عزم عبور

زان ظلم کز اهل ِ دین به ایران داریم
قوت غم و دردِ کهنه بر خوان داریم
چشمی به ستاره‌ای و عزمی به گذار
زین شبکدهء سیاهکاران داریم

بویهء آزادی

ازوحشت دین دلی هراسان داریم
چون بویهء آزادی انسان داریم
ژرفای شب ایستاده برجای اما
امیّد به خورشید درخشان داریم




این هم ترانه ای ست نوروزی
که همراه با بهترین آرزو‌ها هدیهءنوروزی دوستان باد! ـ


بیداد زمانه را زوالی خوش باد
آزادی و صلح را مجالی خوش باد
سالی نه اگر به شادمانی طی شد
سالی که فرا رسید سالی خوش باد



م.سحر

هیچ نظری موجود نیست: