۱۱ آذر ۱۳۹۲

قصۀ بمب شیعه


قصۀ بُمبِ شیعه
...................................



ای جوانمرد عاقل ِ  دانا
قصۀ بُمبِ  شیعه برخوانا

چند روزی در این دیار بمان
شاهدِ  گشتِ روزگار بمان

تا ببینی چه می رسد از راه
زیر چترِ «حکومت الله !»

جای سوهان ز کارخانۀ  قم
حوزه پر می شود ز بُمب اتم

در جهان انقلابِ  شیعه شود
شیعه را بمب،  الذریعه  شود

بزم ، بی ساز و جام، بی باده
سفره ها پهن  و سورها ساده

درِ میخانه ها پلُمب شوند
حجره ها فابریکِ  بمب شوند

گرکسی را به شربتی هوس است
آبِ سنگین به جام باده  بس است

بگذری گر به کوی حلوایی
کِکِ   زردش بوَد  تماشایی

سانتریفوژها که می گردند
جمله  سازندۀ  کِکِ زردند

کِک زردی  که  اهل دین  سازند
خوشتر از شهد و انگبین سازند

نذرِ  عباس می کنند و علی
می فرستند  کشور  بغلی

تا عراقی ز فرطِ  مشتاقی
سر دهد نعرۀ  هو الباقی

گور ها غرق روشنی گردند
مثلِ اورانیوم  غنی  گردند

قبر  قابیل  و خانه بشّار
شود از کِیک زرد برخوردار

قبر زینب به کشور سوری
پر شود از  چراغ  زنبوری

بمب هایی که قم کند تولید
قوّت باء   را کند  تشدید

دست هر شیخ اگر یکی بُمب است
خوشتر از هفت خسروی خُنب است

انُظر اُلبُمب فی یدِالطّلاب
مهدیا در ظهور خود بشتاب

عجلوا  بالظهور یا مهدی
دست بردار ازین ولیعهدی

روز آسانی ِ تو امروز است
وقت سلطانیِ تو امروز است

که  سپاهت  ز کارخانۀ  قم
به کمر بسته است بمبِ اتم

قائما عجلوا  و لا تأخیر
نیست با بمب حاجت شمشیر

زود بشتاب وقت آمدن است
چه نیازی به خنجرِ چُدن است؟

تا پلو تونیوم  به کار بوَد
چه نیازی به ذوالفقار بود؟

بُلدُزر هست و تانک و توپ و تفنگ
جرثقیل و طناب از همه رنگ

آنجه ابزار مرگ و کشتارند
صنعت سرزمین کفارند؛

همه در چنگ ماست آماده
فرشِ  قرمز برایت  افتاده

اسب و زین و کلاه لازم نیست
«اوقتلوا» را سلاح لازم نیست

مرکبت را ببند در آخور
نه خرت لازم است و نی اشتر

موشک و بمب افکن اینجا هست
وانچه می خواستی مُهیـّا هست

به یکی دکمه گر اشاره کنی
ملک الموت  را اداره  کنی

آتشِ  دوزخت   برافروزد
پنج ملیون،  به یک نفس سوزد

باغِ دین کِشتگاه بُمب شده ست
نیست بالای دست شیخان دست

همه آماده ظهور تور ایم
به صف استادۀ  عبور تو ایم

پایتختی به  شهر قم  داریم
کِک زرد و او رانیوم داریم

کار کفّار این زمان زار است
عَجّلوا ،  روزگار  کُشتار است

اسب و شمشیر را به یک سو نِه
از بُن چاه ، سوی ما   رونِه

تو جلودار و ما ترا یاور
کّلِ کَفّار را  به قتل آور

زود بشتاب تا سر اندازیم
نسلِ  کفّار را  براندازیم

پس تعلُل مکن درین  مقصود
ورنه بر ما غرض شود مفقود

تا در این کشور است شیخ،  رئیس
بیش  ازین  پشمِ انتظار  مریس

تا بسیج است و پاسدار به صف
بیش  ازین  زیر  پا مکار  علف

علَمَت تا به دوشِ سید علی  است
هرچه پرسی  جواب  ما بَلی است

با کلیدِ خزانه مان  در دست
هرچه خرج ظهور گردد ، هست

شیعه را  پول نفت بسیار است
گاز را صف به صف خریداراست

کُلیه ، بهرِ  صدور هم داریم
سنگِ  اهلِ قبور  هم  داریم

عجّلوا بالظهور یا سردار
غم دِرهَم  مدار  یا  دینار

عدل و دادی که بُرده ای درچاه
به ودیعت سپرده ای در چاه

زود با خود بیار یا مهدی
 اِقطَع اُلاِنتظار  یا مهدی

ای امیر عرب که در خوابی
عربی گفتمت که دریابی




م.سحر
30/11/2013 

الذریعه یعنی ابزار ، وسیله 
انظر البمب فی ید الطلاب : یعنی به بمبی که در درست ملاها هست نگاه کن

کیک زرد  عنوانی است که به اکسید اورانیوم تغلیظ شده داده شده
که برای تهیه اورانیوم غنی‌شده استفاده می‌شود و 
عموماً برای تهیه سوخت رآکتور هسته‌ای کاربرد دارد
سانتریفیوژ یا دستگاه مرکزگریز دستگاهی است که در آن
 با استفاده از نیروی گریز از مرکز مواد را از یکدیگر جدا می‌کنند
آب سنگین آبی است که نسبت ایزوتوپ دوتریوم در آن از حد آب معمولی 
بیشتر است. در آب سنگین بر خلاف آب معمولی به جای هیدروژن
 ایزوتوپ هیدروژن دوتریم با اکسیژن ترکیب شده‌است.ـ
 با کمک این نوع از آب می‌توان پلوتونیوم لازم برای سلاح‌های اتمی را 
بدون نیاز به غنی سازی بالای اورانیوم تهیه کرد
....................................................................
برای تهیه یادداشت ها البته از ویکی پدیای فارسی بهره گرفته ام



هیچ نظری موجود نیست: