۲۵ آذر ۱۳۹۲
قاتل خویش
قاتل خویش
این
امت بیچاره که نالان و پریش است / خود قاتل خویش است
در
جمع جهولان جهان از همه پیش است / خود قاتل خویش است
در
بستر نادانی و تحقیر و خرافات / ازجملهء آفات
افتاده
به گرداب فریبندهء کیش است / خود قاتل خویش است
مجذوب
دروغ و دغل و یاوه و تزویر / گشته ست زمین گیر
گرگ
است شبان بر وی و او گلّهء میش است / خود قاتل خویش است
چون
بره روان است و به ره مانده و بیتاب / دل بسته به قصاب
اسباب
جهان را نه به فکر کم و بیش است / خود قاتل خویش است
شاد
است که سلاخ ورا نام فقیه است / بنگر چه سفیه است
عقلی
که به سر نیست ورا بستهء ریش است / خود قاتل خویش است
م. سحر
۱۵/۱۲/۲۰۱۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر