۱۶ فروردین ۱۳۹۸

دادیم وطن که ...




دادیم وطن که ...
............................


1
خوکرده به بند و غُل و زنجیرشدیم
دلباخته ، در لجن زمین گیر شدیم
ما درخورِ تحقیر نبودیم ، ولی
با همّتِ دین ، درخورِ تحقیر شدیم

2

ما دار و ندار، برخیِ دین کردیم
در بسترِ وَهم ، خوابِ نوشین کردیم
تاچشم زدیم ، درجهنم بودیم
زیرا به جنابِ جهل ، تمکین کردیم

3

دادیم وطن که دین ، ریاست یابد
ظلمِ زر و تزویر قداست یابد
اخلاق وشرف با لجن آلوده شود
ایمان رمق از زورِ سیاست یابد

4

دادیم وطن ، که شیخ ، سلطان گردد
غارت ، چو نماز و روزه آسان گردد
اخلاق و شرافت از جهان کوچ کند
ایران ز هجوم جهل ، ویران گردد !

5

دادیم وطن که دین شود سرورِ ما
اوباش زنند پُتکِ ما بر سرِ ما
امروز چه باقی ست درین ظلمت سار
غیر از دلِ داغدار و چشمِ ترِ ما ؟

6

دادیم وطن که با خدا دوست شویم
خاکِ درِ آن که حاجبِ اوست شویم
غافل که درین مسیر با رهزنِ عقل
بادام صفت ، دو مغز و یک پوست شویم

7

دادیم وطن که اهلِ دین ، شاه شود
برخاک ، قدَر قدرت و جمجاه شود
غافل که به خیره، خواستیم از شیطان
تا واسطه بین ما و الله شود
8
دادیم وطن ، که دین ریاست یابد
الله ، بزرگی از سیاست یابد
غارتگرِ دیندار، قداست  یابد
در مسجد و محراب ، حراست یابد
9
دادیم وطن که نان دینی بخوریم
زانها که ندیدی و نبینی بخوریم
شلاق حجازی و عراقی خوردیم
تا فضلۀ پس ماندۀ چینی بخوریم
10
دادیم وطن که شیخ، تاجر گردد
سردستۀ دزدان بنادر گردد
اخلاق و شرف ، متاعِ نادرگردد
انسانیت از مُلک ، مهاجرگردد
11
دادیم وطن که دین به ما چیره شود
با لطفِ خدا ، شرابِ ما شیره شود
زان تیشه که بر ریشۀ خود کوفته ایم
دنیا به جنون و جهلِ ما خیره شود !

4و 5و2019 

هیچ نظری موجود نیست: